94 1577 100 1 اورع معنی اورع در لغت نامه دهخدا اورع. [ اَ رَ ] (ع ن تف ) باورع تر. پارساتر.اورفه را بخوانید. معنی اورع به فارسی اورعباورع تر، پرهی کارتر، پارساتر( صفت ) با ورع تر پرهیزگارتر پارساتر .نعت تفضیلی است . باورع تر . پارساتر اورفا را بخوانید. معنی اورع در فرهنگ معین اورع ( اَ رَ) [ ع . ] (ص تف .) پرهیزگارتر، پارساتر. معنی اورع در فرهنگ فارسی عمید اورعباورع تر، پرهیزکارتر، پارساتر. اورع در دانشنامه اسلامی اورعاورع: یعنی پرهیزکار تر.این واژه، در فقه و اصول فقه به کار رفته است ودر پاره اى موارد به جاى آن، واژۀ «اتقی» و«اعدل» نیز به کار رفته است ودر فقه، در باب هاى اجتهاد و تقلید، صلاة و قضا ودر اصول فقه،در موضوع تعادل وتراجیح،از آن سخن رفته است.۱. اگر دو مرجع تقلید از نظر علمى وفقهى همسان باشند، لیکن یکى اتقی و اورع باشد، در وجوب تقلید از مرجع تقلید پرهیزکار تر، اختلاف است؛ هر چند در بهتر بودن آن اختلافى نیست. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی،ج ۱، ص ۱۹. در صورت تعارض بین دو روایت، در این که ترجیح با روایتى است که راوى آن پرهیزکار تر است یا نه، میان صاحب نظران اصولى اختلاف است. بسیارى از آنان، مورد ترجیح را اختلاف دو قاضی در حکم به خاطر اختلاف روایت دانسته اند که حکم قاضی پرهیزکار تر پذیرفته است، نه اختلاف دو مجتهد. خراسانی، محمدکاظم، کفایة الاصول، ص ۴۴۳. ۱. ↑ طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی،ج ۱، ص ۱۹. ...اورعیت راوی را بخوانید. اورع را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Amir > work skill ヴァヒド > all things being equal Nzi Gbn > Back and forth M. M. A. B > disappointing sevon > کمال متانت امین آریا > معلم Hosna > Soraya امین آریا > تمرین نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته امین آریاحمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodمحمد حاتمی نژادپارسا میریوسفیDark Light Figureヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بگسست نام کره ای طبل غازی نگون اقبال یک غازی عجل الله تعالی فرجه صحنه نبرد خاطر تیز