انضباط
/~enzebAt/
مترادف انضباط: ترتیب، دیسیپلین، نظام، نظم، ادب، نزاکت
برابر پارسی: آراستگی، بسامانی، سامان پذیری، سامان گرفتن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- انضباط داشتن ؛ منظم بودن و انتظام داشتن و درستی در کار داشتن. ( ناظم الاطباء ).
- بی انضباط ؛ آنکه از مقررات پیروی نمی کند. نابسامان.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) سامان گرفتن بنوا شدن خوب نگاهداشته شدن نظم داشتن . ۲ - ( اسم ) سامان پذیری آراستگی نظم و ترتیب . ۳ - پیروی کامل از دستورهای نظامی مقابل بی انضباطی . جمع : انضباطات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) قاعده یا اصول حاکم بر فعالیت ها در رفتارها.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
انضباط (آلبوم جنت جکسون). انضباط ( به انگلیسی: Discipline ) دهمین آلبوم استودیویی هنرمند اهل آمریکایی جنت جکسون است. این آلبوم در ۲۶ فوریه ۲۰۰۸ توسط آیلند رکوردز منتشر شد.
wiki: انضباط (آلبوم جنت جکسون)
انضباط (آلبوم کینگ کریسمسون). انضباط ( به انگلیسی: Discipline ) هشتمین آلبوم استودیویی توسط گروه راک پیشرو انگلیسی کینگ کریمسون است که در 22 سپتامبر 1981 توسط ای جی رکوردز منتشر شد. این آلبوم اولین آلبوم کینگ کریمسون پس از وقفه ای هفت ساله بود.
فقط بنیان گذار رابرت فریپ و بعداً بیل بروفورد نیز از تجسم قبلی باقی مانده است. بقیه گروه موسیقی نوازندگان آمریکایی آدریان بیلو ( گیتار، خواننده اصلی ) و تونی لوین ( گیتار بیس، چپمن استیک، وکال پشتیبان ) بودند. این آلبوم به صدایی جدیدتر از موج گرا در دهه 1980 منجر شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلففقط بنیان گذار رابرت فریپ و بعداً بیل بروفورد نیز از تجسم قبلی باقی مانده است. بقیه گروه موسیقی نوازندگان آمریکایی آدریان بیلو ( گیتار، خواننده اصلی ) و تونی لوین ( گیتار بیس، چپمن استیک، وکال پشتیبان ) بودند. این آلبوم به صدایی جدیدتر از موج گرا در دهه 1980 منجر شد.
مترادف ها
ترتیب، نظم، تادیب، انضباط، انتظام
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
انضباط: رفتار در چارچوب برنامه ای تعیین شده یا از سوی خود یا دیگری یا یک سازمان برای پیشگیری از نابسامانی.
( www. cnrtl. fr/definition/discipline )
انضباط: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پاتمان pātmān ( پهلوی: patmān )
راژنیش rāženiŝ ( پهلوی: rāženiŝn )
پاتمان pātmān ( پهلوی: patmān )
راژنیش rāženiŝ ( پهلوی: rāženiŝn )
واژه انضباط
معادل ابجد 863
تعداد حروف 6
تلفظ 'enzebāt
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ ض ِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'enzebAt
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد 863
تعداد حروف 6
تلفظ 'enzebāt
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ ض ِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'enzebAt
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
سامانمندی، سازمانمندی
انضباط در انتخاب خواستها.
أولویّت به نیازها نه به خواستها.
مشکل انسان مُدرن ومُد پرست؛ این امور بالا کاملاً بر عکس می انجامد با إصرار وتلاش مُدام.
عجب!
أولویّت به نیازها نه به خواستها.
مشکل انسان مُدرن ومُد پرست؛ این امور بالا کاملاً بر عکس می انجامد با إصرار وتلاش مُدام.
عجب!
شایستگی
آراستگی، هماهنگی، سامان، سازماندهی، دهناد، آرایش، آراستن
پیوستگی
نظم
در زبان کردی:
ریکخستن
در زبان کردی:
ریکخستن
انضباط. یا انظباط. یا انزبات؟؟اگر کلمه ایی عربی نیست. ولی با حروف مخصوص عربی ( ح. ع. ث. ص. ض. ذ. ط. ظ ) نوشته شده است. آن کلمه تورکی است. برای رد گم کنی با حروف مخصوص عربی نوشته شده است. . . . . . . .
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
انزابات ( ان ز بات ) اگر کلمه ایی اولش . وآخرش ان باشد ( بجز ان جمع ) آن کلمه تورکی است. مثل اندام. انگیزه. اندیشه. انزاب. انزلی. انزر. انجیر. بر وزن زنجیر. افغان. دامغان. موغان. ورقان. فلاورجان. ورزقان. . . انزبات. وهر کلمه ایی اولش ویا آخرش آت . ات. باشد. تورکی است. بجز ات جمع. . . . خرابات. ات. آت. اتش ( عطش ) . آتش. آتش افروز. کلات ( کل آت ) . فلات ( ف لات ) لات. یات. بات
انضبات یعنی نظم داشتن
بنوایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)