97 1530 100 1 انس جو معنی انس جو در لغت نامه دهخدا انس جو. [ اُ ] (نف مرکب ) آنکه خواهنده و جوینده ٔ انس و الفت است. خوگیر : من وحشیم و تو انس جویی آن نوع طلب که جنس اویی.نظامی.انس دادن را بخوانید. معنی انس جو به فارسی انس جوآن که خواهنده و جوینده انس و الفت است . خوگیر . انس داشتن را بخوانید. انس جو را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها امید > sustain ایرزاد > مجید پارسا > hot cake :) > lifeboat آرام > suck dry Sunflower > Will Sunflower > serve a purpose سعید > announcement نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمدرضا ایوبی صانعFarhoodرهگذرdi darkestarSuperSUA.C.Eسحر نجات پورعلی باقری فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته تفکر امیز گریسته اند cruise army مرساد حسرت آمیز تسخیر ناپذیر تحسین آمیز