انتعال. [ اِ ت ِ] ( ع مص ) نعل پوشیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کفش پوشیدن. ( از معجم متن اللغة ). نعلین در پای کردن.( تاج المصادر بیهقی ). || پیاده پا رفتن درزمین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پیاده سفر کردن.( از اقرب الموارد ). || در زمین درشت تخم کاشتن و درآمدن در آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). در زمین درشت زراعت کردن. ( از اقرب الموارد ). || قائم شدن سایه در موقع ظهر: انتعل المطی ُ ظلالها؛ قائم شد سایه در موقع ظهر. ( از اقرب الموارد ).