ام قشعم
لغت نامه دهخدا
رحلها ام قشعم ، و گویند ام قشعم کنیه شتر ماده ای بود که رمید و بر آتش بزرگی گذر کرد و پالان خود را در آتش انداخت و بتاختن و دویدن خود ادامه داد و آن مثل شد برای کسی که بکار بدی کشیده میشود، چنانکه گویی به آتش میرود. ( از اقرب الموارد ). دنیا. ( المرصع ). || نسر ( کرکس ). ( از المرصع ) ( از المنجد ). || قریةالنمل. ( اقرب الموارد ). مأوای موران. فراهم آمدنگاه خاک موران.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید