افشا

/~efSA/

مترادف افشا: آشکار، ابراز، اعتراف، برملا، علنی، فاش، لو

متضاد افشا: اخفا

برابر پارسی: آشکار کردن، لو دادن، رو کردن، نمایان کردن

معنی انگلیسی:
leak, revelation

لغت نامه دهخدا

افشا. [ اِ ] ( از ع ، اِمص ) آشکارکردگی. فاش کردگی. انتشار. ( ناظم الاطباء ). افشاء. رجوع به افشاء شود : چشم از عوایب زیردستان بپوشند و در افشای جرایم کهتران نکوشند. ( گلستان ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) آشکار کردن فاش نمودن پدید ساختن : افشائ اسرار .
ماخوذ از تازی آشکار کردگی فاش کردگی .

فرهنگ عمید

۱. فاش کردن، آشکار کردن.
۲. پراکنده ساختن.
۳. فاش شدن.

فارسی به عربی

مقدمة

پیشنهاد کاربران

من خواستم درس نخوردن. جواب ندادن اونو افشا کنم
رقیه علی زاد و پروین عبدلی و ژلا وطن خواه گفتن نگو
وگرنه مجبورت میکنن او مدرسه هم کنارت بنشونن اون وقت دوستی ما چی میشه
ما اونو نمیخواهیم
کلاس 5
افشا = اپشا = اپ شای = بسیار شای شده و شای را در شایگان / شاید / شایان / شایسته / شایعه / شایع و. . . . میبینیم و شای به چمه مورد توجه می باشد پس
افشا می شود اپ شای = بسیار مورد توج قرار گرفتن که در اثر فاش شدن ( پاش شدن و پاشیدن ) سخن است و اف یا اپ در up لاتین / اف سار / فشار ( ف شار ) / فرزانه ( اپرزانه ) / پریدن ( فریا = پریا ) و . . . میبینیم پی میبینید که افشا میشود افشای یا همان بسیار فاش کردن یا پاشیدن سخن یا پیام.
...
[مشاهده متن کامل]

Disclosure
پرده از روی چیزی برگرفتن ؛ آشکار ساختن. فاش نمودن. برملا ساختن :
این سفره ز پشت بار برگیر
وین پرده ز روی کار برگیر.
نظامی.
با وی از هیچ لابه درنگرفت
پرده از روی کار برنگرفت.
نظامی.
...
[مشاهده متن کامل]

چون پرده ز راز برگرفتم
بدرود که راه درگرفتم.
نظامی.
سعدی به خفیه خون جگر خورد بارها
این بار پرده از سر اسرار برگرفت.
سعدی.
همی گدازم و می سازم و شکیبائیست
که پرده از سر اسرار برنمی گیرد.
سعدی.

واژه ای با ریشه عربی است که هم معنی لودادن، روکردن یا آشکارسازی است.