افروز

/~afruz/

معنی انگلیسی:
light or burn thou, lighting

فرهنگ اسم ها

اسم: افروز (دختر) (فارسی) (تلفظ: afruz) (فارسی: افروز) (انگلیسی: afruz)
معنی: افروختن، افروزنده، روشن کننده، تابنده، سوزاننده، ریشه افرختن
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

افروز. [ اَ ] ( ص ) روشن. ( ناظم الاطباء ) ( هفت قلزم ) ( برهان ) ( آنندراج ) ( مؤید ). || ( نف مرخم ) روشن کننده. ( برهان ) ( آنندراج ) ( هفت قلزم ) ( ناظم الاطباء ) ( مؤید ) ( شرفنامه ). در کلمات مرکبه بمعنی افروزنده است و مخفف آن باشد، چنانکه درآتش افروز، آذرافروز، اخترافروز، انجمن افروز، آینه افروز، بستان افروز، بوستان افروز، جان افروز، چمن افروز، حق افروز، زینت افروز، دل افروز، سامعه افروز، شب افروز، شبستان افروز، عالم افروز، جهان افروز، گیتی افروز، لشکرافروز، مجلس افروز، مسندافروز، محفل افروز، دانش افروز،جنگ افروز، چراغ افروز، خاطرافروز، شعله افروز، کیهان افروز. ( یادداشت دهخدا ). و رجوع به این مرکبات شود.
- بستان افروز ؛ روشن کننده بستان و نوردهنده آن.
- || نام گل تاج خروس ، گیاه و گلی که در بستان مانند چراغ افروخته باشد. ( ناظم الاطباء ) :
خیری و خطمی و نیلوفر و بستان افروز
همچنانست که بر تخته دیبا دینار.
سعدی.
- جان افروز ؛ نوردهنده و روشن کننده جان :
زآنکه اقبال خویش را دیدم
با رخ دلگشای جان افروز.
انوری.
- جهان افروز ؛ روشن کننده جهان. نوردهنده عالم. عالم افروز :
این هنوز اول آثار جهان افروز است
باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار.
سعدی.
شب مردان خدا روز جهان افروز است
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست.
سعدی.
- دل افروز ؛ چیزی که باعث روشنائی دل باشد. ( ناظم الاطباء ). روشن کننده و نوردهنده دل :
کند بر تو آسان همه کار سخت
از اوئی دل افروز و پیروزبخت.
فردوسی.
بر آن فرضه جائی دل افروز دید.
نظامی.
عراق دل افروز باد ارجمند.
نظامی.
برو شادی کن ای یار دل افروز.
سعدی.
- روزافروز ؛روشن کننده روز :
شب گشت مرا نیست خبر از شب و روز
روز است شبم ز روی آن روزافروز.
مولوی ( از فرهنگ ضیاء ).
رجوع به افروز شود.
- شب افروز ؛ فروزنده شب. روشن کننده آن :
چو لعل شب افروزم آمد بجنگ
زهر منجنیقی گشادند سنگ.
نظامی.
ای ماه شب افروز شبستان افروز
خرم تن آنکه با تو باشد شب و روز.
سعدی.
- عالم افروز ؛ چیزی که عالم را بسوزاند یا روشنائی دهد. ( ناظم الاطباء ). روشن کننده عالم و نوردهنده آن : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) در کلمات مرکب بمعنی افروزنده آید : آتش افروز جهان افروز دل افروز عالم افروز .

فرهنگ معین

( اَ ) (اِفا. ) در کلمات مرکب به معنی افروزنده آید: آتش افروز، جهان افروز، دل - افروز.

فرهنگ عمید

۱. = افروختن
۲. افروزنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): آتش افروز، انجمن افروز، بستان افروز، جهان افروز، دل افروز، عالم افروز.

پیشنهاد کاربران

اشتباه های تاریخی و زبان شناسی است و می توان با دلایل علمی و منابع معتبر آن ها را نقد کرد. بیایید بند به بند بررسی کنیم:
- - -
۱. ادعای �اسم افروز اسم زنانه ترکی است نه فارسی�
واقعیت: �افروز� یک واژهٔ فارسی کهن است، نه ترکی. این واژه در فارسی باستان، اوستایی و فارسی میانه ریشه دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع معتبر:
فرهنگ معین: �افروز = روشن کننده، تابان�
دهخدا: �افروز: روشن کننده، نورانی کننده�
سیدحسین نصر، تاریخ زبان فارسی: افروز از ریشه فارسی �فَر� به معنی نور و روشنایی است و در اوستایی نیز مشابه آن وجود دارد.
بنابراین ریشهٔ واژه کاملاً ایرانی و هندواروپایی است، نه ترکی.
- - -
۲. ادعای �افروز و افروختن همه از ریشه افر هشتند یعنی فوت کردن�
واقعیت:
افروز و افروختن هر دو از ریشه فارسی �فروز / فروختن� هستند که معنای �روشن کردن، شعله ور کردن� دارد.
ریشهٔ �افروختن� در فارسی میانه به شکل apruxtan دیده می شود که به معنای �روشن کردن� است.
هیچ منبع معتبر ترکی این ریشه را تأیید نمی کند.
منابع معتبر:
دهخدا: �افروختن: روشن کردن، آتش روشن کردن�
فرهنگ عمید: �افروز، افروختن از ریشهٔ فارسی و اوستایی�
- - -
۳. ادعای �خودشان به تنهایی معنی روش کردن ندارند�
این هم نادرست است. �افروز� دقیقاً به معنای �روشن کننده� است. واژه های فارسی، مانند �افروز�، هم مستقل معنی دارند و هم در ترکیب ها استفاده می شوند.
- - -
۴. ادعای �میبینید که ترکی هست، ریشه ثابت و پسوند تغییرات جزئی ایجاد می کند، کدام زبان هندواروپایی با فرمول یک زبان التصاقی کلمه می سازد�
واقعیت:
این یک اشتباه مفهومی بزرگ است. زبان های هندواروپایی ( مثل فارسی و اوستایی ) معمولاً از ریشه پسوند / پیشوند استفاده می کنند، که نوعی صرف و ترکیب است، اما الزاما همان سیستم �زبان های التصاقی� مثل ترکی نیست.
مثال: افروز = �آف روز� ( روشن کردن ) در فارسی، کاملاً منطقی و با قاعدهٔ هندواروپایی است.
پس اینطور نیست که چون فارسی زبان هندواروپایی است، نتواند کلمات مرکب یا تغییرپذیر بسازد. این اشتباه رایجی است که برخی طرفداران جعلی پان ترکی به آن متوسل می شوند.
- - -
✅ جمع بندی:
1. �افروز� کاملاً فارسی است و ریشهٔ اوستایی و فارسی باستان دارد، نه ترکی.
2. �افروختن� و �افروز� به معنای روشن کردن هستند و هیچ ربطی به معنای �فوت کردن� در ترکی ندارند.
3. ادعاهای مربوط به روش ساخت کلمات در فارسی و ترکی هم اشتباه علمی است و نشان دهندهٔ سوءتفاهم در زبان شناسی است.
- - -

اسم افروز اسم زنانه ترکی هست نه فارسی، همچنین افروز و افروختن همه از ریشه افر هشتند یعنی فوت کردن و بمعنی فوت کردن در اتش و اتش افروختن هستند خودشان به تنهایی معنی روش کردن ندارند، میبینید که ترکی هست
...
[مشاهده متن کامل]
ریشه ثابت و پسوند تغیرات جزیی ایجاد میکنه کدوم زبان هند اروپایی با فرمول یک زبان التصاقی کلمه میسازه

اسم **افروز** یک نام دخترانه با ریشه فارسی است که به معنای افروختن، افروزنده، روشن کننده، تابنده و سوزاننده می باشد این نام از گذشته تا کنون محبوب و مورد پسند والدین ایرانی بوده و به دلیل معانی روشن و مثبتش، گزینه ای زیبا و دلنشین برای نامگذاری دختران به شمار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

### ویژگی ها و نکات مهم درباره اسم افروز:
- **ریشه:** فارسی
- **جنسیت:** دختر
- **معنی:**
- افروختن و روشن کردن
- تابنده و سوزاننده
- افروزنده ( کسی که نور یا آتش می افروزد )
- **تلفظ:** /afruz/
- **تعداد استفاده در ایران:** حدود 23, 000 تا 70, 000 نفر ( آمار متفاوت در منابع مختلف )
- **ابجد:** 294
- **نمونه ترکیب ها:** نام هایی مانند مهرافروز ترکیب هایی هستند که افروز در آن ها به کار رفته و زیبایی خاصی دارند.
### بار معنایی و فرهنگی
اسم افروز بار معنایی روشنایی، گرما، انرژی و تابندگی دارد و به همین دلیل به عنوان نمادی از نور و روشنی در زندگی شناخته می شود. این نام در فرهنگ ایرانی با صفات مثبت مانند پاکی، شادی، روشنایی و زندگی همراه است.

مثل روز
روشن ، روشنایی ، زیبا
روشنایی
مثلا یک روشنایی . روشن و زیبا