یک ابزارفلزی سوارکاری است، که درمسابقات حرفه ای برای کنترل اسب به رکاب بسته میشود.
" اُسپور" واژه ای پهلوی ست به چم کامل و با کارواژه ( فعل ) اسپوردن=کامل کردن.
ریشه یابی واژه ی اُسپور می پندارم که این گونه باشد:
اُس یا اُست که در واژه های استوار، استخوان، استاد، استان، استوانه و. . هست درونمایه ی سفتی، پابرجایی و استواری را به واژه می بخشد و همریشه با ایست در ایستادن است.
... [مشاهده متن کامل]
پور نیز همان پُر است.
بنابراین اسپور به چم [پُرِ استوار شده] است، پری که کمبودی در آن راه ندارد که چَمَد ( =یعنی ) کامل.
[چمد=چم دهد، معنی دهد=یعنی]
واژه ی اسپور، در پارسی کنونی به ریخت اُسپُر و برای جایگزینی با واژه ی تازی کامل می تواند کاربردی و روامند گردد.