اسمبل

پیشنهاد کاربران

اسمبل ؛ سرهم بندی نمودن قطعات ریز و کوچک
مصدر و بن واژه ی کلمه ی اسمبل کلمه ی آس با ریخت دیگر آن آس یا آز می باشد.
جهت درک بهتر مطلب فوق ، مطالعه ی تحلیل و تفسیر کلمه ی آزمایش و کاریزماتیک در متن زیر خدمت علاقمندان به مبحث زبانشناسی تبیین شده است ؛
...
[مشاهده متن کامل]

آزمون ، آزمایش ؛ تجزیه کردن و تفکیک نمودن مسایل جهت تحلیل نمودن و بررسی و وارسی کردن و سنجیدن میزان سنگینی و هستی یک محتوا در درون چیزی.
مصدر و بن واژه ی کلمه ی آزمایش کلمه ی آز با ریخت دیگر آن آس و آص می باشد.
کلمه ی آز و آس و آص به معنی خورد ریز و مجزا و کوچک و منحصر به فرد و یکتا در ساختمان کلمات بسیار زیادی دارای معنا و مفهوم می باشد.
جهت درک بهتر مطلب فوق ، مطالعه ی تحلیل و تفسیر کلمه ی کاریزماتیک در متن زیر خدمت علاقمندان به مبحث زبانشناسی تبیین شده است ؛
کاریزماتیک ؛ این کلیدواژه یک کانسپت یا کانزیپ کلامی متشکل از دو کلمه ی کار و آزماتیک می باشد.
کانسپت کلامی یعنی دو کلمه یا دو نیم کلمه جهت ایجاد یک ساختمان مستقل از کلمه در یک مکان به هم زیپ شدن .
آزماتیک ؛ حرف ( ت ) در ساختمان این کلمه به دلیل نقطه ی مشترک و نزدیکی محل صدور آوای آن از ابزارهای ایجاد کلام واقع شده در دهان در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در موقعیت کاربردی دیگر قابل تبدیل به حرف ( د ) می باشد.
یعنی کلمه ی آزماتیک با ریخت آزمادیک به معنی شخصیت آزموده شده قابل برداشت است.
بنابراین از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات ، شخصیت کاریزماتیک یعنی شخصیت کارآزموده .
کلمه ی آزمایش نیز در روند و جریان ایجاد کلمات در پهنه ی واژگان و دریای لغات قابل تبدیل به کلمه ی آسمایش می باشد یعنی جهت آسوده نمودن و درک بهتر مسایل ، مسایل را با آس نمودن و منحصر به فرد نمودن آنها و تفکیک نمودن آنها از همدیگر به صورت مجزا و محدود در ورطه امتحان و وارسی قرار می دهد.
کلمه ی آس با ریخت آص به عنوان یک مصدر در ساختمان بسیار زیادی از کلمات استفاده شده است.
مثل آسیب و آسیاب به معنی خورد شدن و خورد کننده مثل اصغر به معنی کوچک مثل آسمان به معنی یکتا و منحصر به فرد مثل آسان به معنی آسوده بودن از جهت کوچکی و راحتی کار مثل آس یدک که به عنوان یک نام برای فروش قطعات جداگانه و مجزای خودرو بر سردر مغازه های لوازم یدکی استفاده می شود مثل اسمبل نمودن به معنی سرهم بندی نمودن قطعات ریز و کوچک و فروان از این دست کلمات.
البته لازم به ذکر است که کلمه ی آس در ساختمان تمام کلمات دارای این معنی نمی باشد مثلا کلمه ی آس در کلمه ی اسباب، نقش ایجاد جمع را برای این کلمه ایجاد می کند و کاری به مفهوم کلمه ی آس به معنی کوچک و ریز و منحصر به فرد ندارد.
حکمت حرف س و حرف ص با یک آوا و با دو مدل نگارگری به خاطر وجود یک پهنه و سطح در نگارگری حرف س و وجود یک محتوا دارای حد و محدوده در نگارگری حرف ص می باشد.
به عنوان مثال حکمت حرف س در کلمه ی سینی به خاطر وجود یک سطح دارای مساحت و یک صفحه ی صاف که بشود از آن استفاده کاربردی قابل مشاهده در درون آن کرد.
یعنی در کلمه ی سطح و مساحت و صفحه و صاف دو مفهوم پهنه و محدوده به راحتی قابل مشاهده و درک کردن است.
چنانچه از طریق تمام قوانین ایجاد کلمات بخواهیم کلمه ی کاریزماتیک را تحلیل و تفسیر کنیم کلمه ی کاریزماتیک به تنهایی برای خودش یک کتابی از جهان بینی کلمات را به میان می آورد که خارج از حوصله ی علاقه مندان به این مباحث می شود.
پس در یک تعریف خلاصه و کوتاه مفهوم کلمه ی کاریزماتیک یعنی کارآزموده.
در پناه خدا و در سایه ی صاحب زمان موفق موید باشید التماس دعا.

ترتیب چیدمان
میتونه به معنی منتاژ هم باشه
حتما این واژه را در آبادیس جستجو کنید:
assemble
هم فرهنگ آبادیس و هم کاربران معناهای بسیار خوب و مفیدی رو معرفی کرده اند❤️
همبندی یا هم بندی
وصل کردن
جور کردن ، ساختن
سر هم شده
سرهم بندی