لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. زبانی از خانوادۀ زبان های هندواروپایی، از شاخۀ بالتو اسلاوی، شامل زبان های روسی، اوکراینی، بلغاری، و لهستانی.
مترادف ها
اسلاو
اسلاو، از نژاد اسلاو، اسلاو زبان
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




اسلاو=دارای دین اسلام ومسیحیت، دارای پوستی بارنگ آمیخته سفید وسرخ، مردم شیرین ( در سرزمین غمگین ) ، مردمانی ساحل دوست، نژاد ساکن در سرزمین سیل دریاها وبرف لغزشهای قطبی
اسلاو یعنی اسلام ومسلمان نه ولی مسیحیت شاید آری شاید نه که سند آن حزب سوسیالیست یا کمونیسم اسلاوهاست
اسلاو یعنی اسلام ومسلمان نه ولی مسیحیت شاید آری شاید نه که سند آن حزب سوسیالیست یا کمونیسم اسلاوهاست
اسبیلی، اسپیلی، اسبی، اسپی، سبی، سپی، معنی سفید در زبان گالشی می دهد. کاسی، اسلاو، کاسیسلاو. جدایی اسلاو ازکاسی در40 هزار سال قبل. اکنون اسلاو نژادی مستقل. خواستگاه، اسبیلی، در40 کیلومتری و100 کیلومتری،
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
به ترتیب جنوب سیاهکل وجنوب شرقی رشت. نژاد اسلاو ( اسبی، سفید، روسیه ، صربستان، بلغارستان وبطور کلی، اروپای شرقی ) . پسرعموهای کاسی ها ( کاسیسلاو ) . اسلاو:سفید پوست.
با توضیح پیشنهادی آقای کاریجانی تقریبا موافق هستم منتها به شکل دیگر. . . اسلاو به معنی برده نیست بلکه برده ها در زمان امپراطوری روم از اقوام شرقی بوده اند و لذا اسم خاص اسلاو ها که به این مردم اطلاق می شده بصورت اسم عام اسلیو یعنی برده در آمده. . . در کل اسلاو در دوران رومیان برده معنا می داده است.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
هو
اسلاو به معنی برده ، نامی هست که وایکینگهای سویدی دراعصار گذشته به مردمان ساکن در روسیه واروپای شرقی مانند صربها اطلاق کرده اند. یعنی نژاد کنونی اسلاو.
اسلاو به معنی برده ، نامی هست که وایکینگهای سویدی دراعصار گذشته به مردمان ساکن در روسیه واروپای شرقی مانند صربها اطلاق کرده اند. یعنی نژاد کنونی اسلاو.