استهتار

لغت نامه دهخدا

استهتار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) مولع گردانیدن. ( زوزنی ). || آزمند چیزی گردیدن چندانکه از ننگ و دشنام و نکوهش باکیش نباشد. || ولوع به چیزی و افراط در آن. || دارای چیزهای باطل و هیچکاره شدن. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس