از دَهَنِ خَلق حَرف را گِرِفتَن -
کنایه از این که در میان حرف مردم حرف زدن، پریدن تو سخن کسی، پابرهنه وسط حرف کسی پریدن، حرف تو حرف شدن، نوکِ صحبت کسی را چیدن!
کنایه از این که در میان حرف مردم حرف زدن، پریدن تو سخن کسی، پابرهنه وسط حرف کسی پریدن، حرف تو حرف شدن، نوکِ صحبت کسی را چیدن!