97 1574 100 1 احساساتبرابر پارسی: سُهش ها معنی احساسات به فارسی احساساتجمع : احساس رایانش احساسات[affective computing] [رایانه و فنّاوری اطلاعات] فنّاوری شناسایی و ضبط و تفسیر و پردازش و شبیه سازی احساسات مختلف انسان ازطریق سامانه ها و فنون و افزاره های خاص احساسات بیش از حد را بخوانید. احساسات در جدول کلمات تجربه تصاویر | صداها | احساسات و عواطفی که در عالم واقع وجود ندارندرویا تضاد احساسات | افکار و رنگها در نقاشیکنتراست فن تقلید و مجسم کردن اعمال و احساسات به وسیله حرکاتمیمیک دنباله معنی احساسات در جدول معنی احساسات به انگلیسی emotions (اسم)احساساتsentimentality (اسم)احساسات ، پیروی از عواطف واحساسات ، گرایش بسوی احساسات ، حالت احساساتیheartbeat (اسم)جنبش ، احساسات ، ضربان قلب ، تپش دل معنی کلمه احساسات به عربی احساساتاثر عليه , عاطفة , نبض القلب احساسات بیش از حدهريسة احساسات تند وشدیدعاطفة احساسات جنسیجنس احساسات را تحریک کرداستفزّ احساسات رابرانگیختنحمس احساسات عمومی را برمی انگیزديثيرُ الرَّأي الْعامَ برانگیزنده احساساترائع پر از احساساتشديد العاطفة تحریک احساساتشيال عاری از احساساتقاس احساسات را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران نگار حس های مختلفجمع احساس_حس علی اکبر احساسات سجاداسماعیلی پیروزی وشکست که همه به احساسات بستگی دارد Mobin احساسات ما مثل خوشحالی، ناراحتی، تشنگی، گشنگی، درد و غیره سارا حس های گوناگون معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها محمدحسین درویشی > حسن آباد بلهر Meisam > emanate ریحانه > gut علی ولایی > corb محمد > Live for yourself آزیتا > آزیتا مدیر گروه مخصوص ادمین ها در ایتا > تب زدن صباح > رایین نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته FarhoodヴァヒドFigureمحمد حاتمی نژادDark Light محمدرضا ایوبی صانعسیدحسین اخوان بهابادیحمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست طبل غازی handcuffs cameraperson نیم دوست نگون اقبال رهی برگشود