98 1529 100 1 ابيديميا معنی ابيديميا در لغت نامه دهخدا ابیدیمیا. [ اِ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اِپی ، روی. بالای. فوق. بَر + دِمُس ، قوم ) اِبیذیمیا. آبی ذیمیا. (قفطی ). وبا. مرگامرگی. سوفه. مرض ساری. مرض وافده. امراض ساریه. امراض وافد. مرگ و میر. || در حیوان ، یوت. مرگی. سوفه. سواف . آفت. || میهمانی و سوری خویشاوندی یا دوستی را در بازگشت از سفری نزد مردم یونانی. || (اِخ ) نام کتابی از ابقراط. (بحرالجواهر). و گمان میکنم صاحب بحرالجواهر کتاب ابیذیمیای جالینوس را که عیسی بن یحیی بعربی نقل کرده است به ابقراط نسبت کرده. || جشنهای یونان در شهر ملطیه و دِلُس بنام افولن. || جشنهای یونان در آرگس بنام ژونن. ابک را بخوانید. ابيديميا را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران محمد کوشکی در کتاب هدایت المتعلمین فی طب جناب اخوینی این کتاب را به بقراط نسبت داده است. صفحه 435 معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها یگانه > برانند الهام حبیبی > requiring رومینا > ادد کردن Mahsa** > pull away رضا زمانی > بالفعل Taha > binoculars Figure > knick knack Figure > trinket نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته پارسا حیدری حمیدرضا دادگر_فریمانمحمدرضا ایوبی صانعFarhooddi darkestarرهگذرA.C.EDark Light فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته پرفروغ تحسین آمیز حسرت آمیز shet نیازموده مرساد گریسته اند قوی رایی