96 1575 100 1 آگفت معنی آگفت در لغت نامه دهخدا آگفت. [ گ َ / گ ِ / گ ُ ] (اِ) آسیب. صدمه. آزار. آفت. رنج. بلا. عاهت. مصیبت. فتنه. فساد : چون صبح برافکند ردای زربفت بنشست بصد حیله و برخاست بتفت گفتم که مرو جز این نگفتم که برفت دیدم که دمید صبح و آمد آگفت (کذا).ابوالفرج رونی.دین ورز ای روی تو آگفت دین می خور و شادی کن و خرم نشین.مسعودسعد.شاها ادبی کن فلک بدخو راکآگفت رسانید رخ نیکو راگر گوی غلط رفت بچوگانش زن ور اسب خطا کرد بمن بخش او را.معزّی (دیوان ص 799).برگرفت از ره بهشت آگفت در پیغمبری ببست و برفت.مختاری.باز گفت این سخن سه بارو برفت بنگر او را که چون گرفت آگفت.سنائی.بنالم از غم این روزگار و این آگفت که هر چه بد سبب شادی و نشاط برفت سپید شد سر اقبال و سال روی بتافت زمانه حال بشولیده کرد و بخت بخفت.سید ابوطالب (از تاریخ بیهق ).و آن را آکفت با کاف تازی و نیز بکسر گاف ضبط کرده اند. در شعر منقول از تاریخ بیهق گاف مضموم و در رباعی رونی و بیت سنائی و مختاری ظاهراً مفتوح آمده است.- آگفت دیده ؛ مئوف. آفت رسیده.آگن را بخوانید. معنی آگفت در فرهنگ معین آگفت (گُ یا گِ) ( اِ.) آسیب ، صدمه ، آفت . معنی آگفت در فرهنگ فارسی عمید آگفتآسیب، آفت، آزار، رنج، بلا، محنت: دین روز ای روی تو آگفت دین / می خور و شادی کن و خرم نشین (مسعودسعد: ۵۵۰)، گفتم که مرو چو این بگفتم که برفت / رفتم که دمید صبح و آمد آگفت (ابوالفرج رونی: ۱۶۱). آگفت را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها کاربر آبادیس > dog’s coat Shahzad Shirazian > A race to the south pole SuperSU > Lyk زهرا حسن پوران > life hack فرتاش > خدیو Vahid > fall/get into the wrong hands فرتاش 2 > خلیفه حسین صیادیان > smarter نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodپارسا میریوسفیDark Light امین آریاFigureمحمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانعヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست نگون اقبال صحنه نبرد یک غازی غلتید عجل الله تعالی فرجه طبل غازی