آوا
( اسم ) ۱ - آواز بانگ صوت . ۲ - آواز ۳ - صیت شهرت . ۴ - عقیده رائی یا آوای سرد . گفتار زشت .
[phone] [زبان شناسی] کوچک ترین واحد آوایی قابل تقطیع گفتار
[MP , Motion Picture Experts Group Laye] [رایانه و فنّاوری اطلاعات] الگوریتم/ خوارزمی فشرده سازی رقمی اصوات که به ضریب فشرده سازی 12 می رسد و درعین حال کیفیت
صدا را حفظ می کند
( مصدر ) خواندن دعوت طلبیدن .
دهی از مهاباد
این کلمه را فرهنگستان بجای طناب صوتی انتخاب کرده است .
[siren] [فیزیک] اسبابی که در آن هوای متراکم از سوراخ های یک قرص چرخان بگذرد و صدا یا صوت بلندی ایجاد شود
آنکه آواز مطبوع دارد
بانگ شب و فغان و ناله و زاری در شب
آنکه یا آنچه آواز آن در درشتی و خشونت همچون بانگ صور بود
[onomatopoeia] [زبان شناسی] واژه ای که ظاهراً در تقلید از صداهای محیط ساخته می شود
نرم آواز
(اسم ) ۱- بلبل : (( تاهزار آوا ازسروبر آرد آواز گوید اورامزن ای باربد رودنواز... )) ((توبدوگوی که ای بلبل خوشگوی میاز که مرا دردل عشقی است بدین نال. زار )) (منوچهری )
هم صدا دو چیز که صدایشان هم آهنگ و بموازات یکدیگر بر آید یا دو کس که با یکدیگر آواز خوانند
[homophone] [زبان شناسی] هریک از د ...