95 1563 100 1 آناتومی/'AnAtomi/برابر پارسی: تن شناسی، کالبُدشناسی معنی آناتومی در فرهنگ معین آناتومی (تُ) [ لا. ] کالبدشناسی ، بررسی عملی و تجربی شکل و ساختار میکروسکوپی بخش های گوناگون بدن ، تشریح . (فره ). معنی آناتومی در فرهنگ فارسی عمید آناتومی= کالبدشناسی آناتومی در دانشنامه آزاد پارسی رجوع شود به:کالبدشناسی آناتومی در جدول کلمات آناتومیتشریح, کالبد شناسی دنباله معنی آناتومی در جدول آناتومی را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران علی اصغر ( به انگلیسی : anatomy ) تشریح ، ساختمان ، استخوان بندی ، تجزیه ، مبحث تشریح ، کالبد شناسی . علی نسترن ساختار علی باقری آناتومی ( اصطلاح خیاطی ) آناتومی در خیاطی از ترکیب خطوط افقی، عمودی، منحنی و اریب ساخته می شود. معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Hana > imprinted Hana > monotone مجتبی صفات > ktm محمد محمدی > bite size Seyyedalith > have reservation کاطم > عامدانه حمید بهنامفر > اتمیزه پوریا برزعلی > Scant regard نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodاکبر روشنیحمیدرضا دادگر_فریمانمحمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانععلی حیدرامین آریاDark Light فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بنده پروری رب جلیل حی داور بگسست نام کره ای غرق تفکر هیتر نهراسد