94 1577 100 1 آفه معنی آفه در لغت نامه دهخدا آفت. [ ف َ ] (ع اِ) (شاید از ریشه ٔ آکفت فارسی ) آفة. آفه. عاهت. عاهه. عارضه. (زمخشری ).جانحه. زحمت. علت. بلا. بلیه. ضرر. آکفت. آسیب. بیماری. (ربنجنی ). گزند. عیب. آهو. ج ، آفات : رسیده آفت نشبیل او به هر کامی نهاده کشته ٔ آسیب او به هر مشهد.منجیک.خردمند باشید و پاکیزه دین از آفت همه پاک و بیرون ز کین.فردوسی.سزاوارتر که روح را نیز طبیبان و معالجان گزینند تا آن وقت آن آفت را معالجه کنند.(تاریخ بیهقی ). وقتی که مردم در خشم شود... حاجتمند شود بطبیبی که آن آفت را علاج کند. (تاریخ بیهقی ). وقتی که مردم در خشم شود سطوتی در او پیدا آید در آن ساعت بزرگ آفتی بر خرد وی مستولی باشد. (تاریخ بیهقی ).دست من گیر ای اله العالمین زین پرآفت جای و چاه تاربام.ناصرخسرو.هرک آفت خلاف علی هست بر دلش تو روی از او بتاب و بپرهیز از آفتش.ناصرخسرو.در هدی نگشاید مگر کلید سخن هم او گشاید درهای آفت و بلوی.ناصرخسرو.گر هیچ چاره کرد ندانم غم ترااین دل که آفت است پس ِ تو رها کنم.مسعودسعد.یک آفتم را هر روز صد طریق نهندیک اندهم را هر شب هزار باب کنند.مسعودسعد.چون سرگذشت مجنون پر فتنه و بلاچون داستان وامق پر آفت و خطر.مسعودسعد.شاه بی بخشش آفت سپه است بی نیازی سپاه ، ذل شه است.سنائی.دوستیَّت مبادبا نادان که بود دوستیش آفت جان.سنائی.آفت عقل تصلف است. (کلیله و دمنه ).گویند آفت ملک شش چیز است حرمان و... (کلیله و دمنه ). از عثرت رای دروقت آفت تمتعی زیادت نتوان یافت. (کلیله و دمنه ). وآدمی از آن روز که در رحم نطفه گردد تا آخر عمر یک لحظه از آفت نرهد. (کلیله و دمنه ). من دنیا را بدان چاه پرآفت... مانند کردم. (کلیله و دمنه ). کسی گفتش چه آفت است که موجب چندین مخافت است ؟ (گلستان ).خروش از شهر بنشاند هر آنگاهی که بنشیندهزار آفت برانگیزد هر آنگاهی که برخیزد.معزی.- آفت دین و دل ؛ در زبان شعری ، معشوقی سخت جمیل. || آسیب که کشت را رسد، چون مَلخ و سن و تگرگ و زنگ و شجام ... آفولن را بخوانید. آفه را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران محمد حسین کریمی آفت....آسیب....بلا امیر محمد کریمی آفت آسیب بلا معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها تد کازینسکی > attribute اقنوقوت4تو4 > پا گرفت حامی > Last time Ali.rzn > RATE OF FIRE محمدباران طلب > فلهاذا آنیدا > آنیدا fantilai > Handle علیرضا > snuggle نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodپارسا میریوسفیDark Light امین آریاFigureمحمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانعヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست نگون اقبال صحنه نبرد یک غازی غلتید عجل الله تعالی فرجه طبل غازی