97 1572 100 1 آفریدگار/'AfaridegAr/مترادف آفریدگار: آفریننده، الله، ایزد، پروردگار، خالق، خدا، دادار، رب، کردگار، موجد، یزدانمتضاد آفریدگار: مخلوق معنی آفریدگار در لغت نامه دهخدا آفریدگار. [ ف َ دْ / دَ / دِ ] (اِخ ) آفریده گار. نامی از نامهای خدای تعالی. خالق. (ربنجنی ) (دهار). باری. (مهذب الاسماء). فاطر. صانع. (ربنجنی ) (مهذب الاسماء). خلاق. (السامی فی الاسامی ). آفریننده. پدیدآرنده ٔ همه : آفریدگار... عالم اسرار است و کارهای نابوده را بداند. (تاریخ بیهقی ). بزرگتر گواهی بر این چه میگویم کلام آفریدگار است جل جلاله. (تاریخ بیهقی ). خردمندان اگر... استخراج کنند تا بر این دلیلی روشن یابند ایشان را مقررگردد که آفریدگار... عالم اسرار است. (تاریخ بیهقی ). تقدیر آفریدگار که در لوح محفوظ قلم چنان رانده است تغییر نیابد. (تاریخ بیهقی ). نگاه باید کرد... که ایشان برگزیدگان آفریدگار بوده اند. (تاریخ بیهقی ). و هر کس که آن را [ قوت انبیا و پادشاهان را ] از فلک و کواکب و بروج داند آفریدگار را از میانه بردارد. (تاریخ بیهقی ). آفریدگار را... در هرچه آفریده است مصلحتی است عام و ظاهر. (تاریخ بیهقی ). آخر بمرگ ناچیز شود و باز بقدرت آفریدگار جل جلاله ناچار از گور برخیزد. (تاریخ بیهقی ). او آفریدگار خویش را بدانست و مقرر است که آفریدگار چون آفریده نباشد... (تاریخ بیهقی ). و تناسخیان گویند که [ جمال ] خلعت آفریدگار است که بمکافات آن پاکی و پرهیزکاری که بنده کرده بود اندر پیش ، آن بنور خویش او را کرامت کند. (نوروزنامه ).و بحقیقت باید شناخت که پادشاهان اسلام سایه ٔ آفریدگارند. (کلیله و دمنه ). در هیچ حال از رحمت آفریدگار و مساعدت روزگار نومید نشاید بود. (کلیله و دمنه ).کای کاینات را بوجود تو افتخاروی بیش از آفرینش و کم زآفریدگار.انوری.|| (اِ مرکب ) خلیقه. (دهار). انام. بریه : آفریدگاری درخانه نیست ؛ احدی ، کسی ، دیّاری ، آفریده ای.آفریدگان را بخوانید. معنی آفریدگار به فارسی آفریدگار( صفت ) ۱ - خالق آنکه خلق کند آفریننده. ۲ - خدا الله . آفریدگار آفریده گارخالق آفریدن را بخوانید. معنی آفریدگار در فرهنگ معین آفریدگار (فَ دِ)(ص فا.) ۱ - خالق ، آفریننده . ۲ - خدا، الله. معنی آفریدگار در فرهنگ فارسی عمید آفریدگار۱. آفریننده، خالق.۲. (اسم) از نام های خداوند.۳. (صفت) پدید آورنده. آفریدگار در جدول کلمات آفریدگارباری دنباله معنی آفریدگار در جدول معنی آفریدگار به انگلیسی creator (اسم)سازنده ، موجد ، خالق ، افریننده ، موسس ، زاینده ، افریدگار آفریدگار را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران علی دوستی نوگورانی جان آفرین علی سیریزی آفریدگار نام هشتمین روز هر ماه در گاهشمار و گاهنامه اوستایی است.و همچنین نام پانزدهمین روز هر ماه در گاهشمار و گاهنامه اوستایی است. و نیز همچنان بیست و سومین روز هر ماه در گاهشمار و گاهنامه اوستایی است. علی صداقت آرزو باری حمیدرضا دادگر_فریمان باری،آفریننده، الله، ایزد، پروردگار، خالق، خدا، دادار، رب، کردگار، موجد، یزدان معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها محمدحسین درویشی > حسن آباد بلهر Meisam > emanate ریحانه > gut علی ولایی > corb محمد > Live for yourself آزیتا > آزیتا مدیر گروه مخصوص ادمین ها در ایتا > تب زدن صباح > رایین نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته FarhoodヴァヒドFigureمحمد حاتمی نژادDark Light محمدرضا ایوبی صانعسیدحسین اخوان بهابادیحمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست طبل غازی handcuffs cameraperson نیم دوست نگون اقبال رهی برگشود