94 1536 100 1 آخردست/'Axardast/برابر پارسی: به پایان، پایین گاه معنی آخردست در لغت نامه دهخدا آخردست. [ خ ِ دَ ] (اِ مرکب ) آخربار. || پایان خانه ، و مرادف آن صف نعال و پای ماچان است. || داو آخر قمار که دست آخر هم گویند. || آخر و پایان کار.آخرزمان را بخوانید. معنی آخردست در فرهنگ معین آخردست (خَ. دَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) ۱ - آخربار. ۲ - پایین اتاق . معنی آخردست در فرهنگ فارسی عمید آخردست۱. دست آخر، پایان کار.۲. (اسم) پایین اتاق، صف نعال.۳. نوبت آخر.۴. سرانجام. آخردست را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها محسن > low coherent مسقوط طلا > skid off امیررضا حداد > دیکشنری آرمی > ساز و کارهای انعکاس مهدیه حمزه ئی > coercive force Amir homayoun > Arctic Ocaen فاطمه جلیلی > ابی روشن سهیلا مهرزاد ثمرین > underdog نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمدرضا ایوبی صانعپارسا حیدری A.C.Esamir_8203حمیدرضا دادگر_فریمانDark Light Farhoodرهگذر فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته تحسین آمیز binoculars قوی رایی یاماچ ناپذیر رزمندگان خودآموز تسخیر ناپذیر