آخته
( اسم ) ۱ - بر آورده کشیده بیرون کشیده : تیغ آخته . ۲ - بر افراشته بالا برده مرفوع . ۳ - بردوخته به ( چشم دیده ). ۴ - کنده ( جامه ) بر کنده . ۵ - کشیده ( صف رده ) . ۶ - پیوسته متصل . ۷ - نواخته بسامان کرده کوک کرده ( آلت موسیقی ).
کشیده بیرون کرده خایه برکشیدن
( صفت ) ۱ - داروغ. اصطبل ناظر طویله میر آخور .
آخته چی
سمت و شغل آخته بیگ سمت و شغل آخته چی
سمت و شغل آخته چی
( صفت ) ۱ - داروغ. اصطبل ناظر طویله میر آخور .
کسی که اخته کردن ستور و حیوانات بدستور او باشد
( صفت ) ۱ - ناکشیده برنکشیده ( چنانکه شمشیر) . ۲- نیفراشته آخته .