96 1580 100 1 آجل/'Ajel/مترادف آجل: آتیه، آینده، مستقبل، آخرتمتضاد آجل: گذشتهبرابر پارسی: پس آینده، درآینده، دیررس معنی آجل در لغت نامه دهخدا آجل. [ ج ِ ] (ع ص ، اِ)بامهلت. دیرنده. تأخیرکننده. ضد عاجل : عاجل نبود مگر شتابنده هرگز نرود ز جای خویش آجل.ناصرخسرو. || دیر، مقابل زود : بدین زودی ندانستم که ما راسفر باشد بعاجل یا به آجل.منوچهری. || آخرت. مقابل عاجل به معنی دنیا : باری عاجل و آجل بهم نپیوندد. (کلیله و دمنه ).چون برای حق و روز آجل است گر خطائی شد دیت بر عاقل است.مولوی.|| جانی و برانگیزنده ٔ بر جنایت.آجل. [ ج َ / ج ُ ] (اِ) بادی که با آواز از گلو برآید. آروغ. فوز. باد گلو. رجک. جشا. رغ : ناخوشی های دهر را بالکل بایدت خورد و نازدن آجل.روزبهان.بسته دایم دهان خویش از بخل کز گلو برنیایدت آجل.؟آجلاً را بخوانید. معنی آجل به فارسی آجل( صفت ) ۱- آینده پس آینده . ۲ - مدت دار دیر آینده . ۳ - آخرت مقابل عاجل .آروغ ز آجلضعیف مرد سست اندام و ضعیف م آجلماجل آجلا را بخوانید. معنی آجل در فرهنگ معین آجل (جِ) [ ع . ] (ص .) ۱ - آینده . ۲ - آخرت . ۳ - مدت دار. (جُ یا جَ) ( اِ.) آروغ . معنی آجل در فرهنگ فارسی عمید آجل۱. آینده.۲. دیرآینده.۳. بامهلت، مدت دار.= آروغ: بسته دائم دهان خود از بخل / کز گلو برنیایدش آجل (؟: مجمع الفرس: آجل). معنی آجل به انگلیسی death (اسم)فوت ، مردگی ، مرگ ، درگذشت ، فنا ، اجل ، خاموش سازی یافوت ، خواب مرگ آجل را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها معین کریمی > outward Mera > mera منصور > قهقرایی S.E > photogenerated ج قاسمی > silhouette سمانه جمالپور > سلام عزیزم ناهید جعفری > asshole بهمن > گورچین نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته امین آریاحمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodمحمد حاتمی نژادپارسا میریوسفیDark Light Figureヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بگسست نام کره ای طبل غازی نگون اقبال یک غازی عجل الله تعالی فرجه صحنه نبرد خاطر تیز