94 1569 100 1 آتش خواه معنی آتش خواه در لغت نامه دهخدا آتش خواه. [ ت َ خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه ازخانه ٔ همسایه و مانند آن قبس و جذوه ای طلبد گیراندن هیمه یا ذغال و یا چراغ خویش را. قابس : ای گشته دلم بی تو چو آتشگاهی وز هر رگ جان من به آتش راهی چون میدانی که در دل آتش دارم ناآمده بگذری چو آتش خواهی.عطار.آتش خواهی را بخوانید. معنی آتش خواه به فارسی آتش خواهآنکه از خانه همسایه و مانند آن قبس و جذوه طلبد آتش خودی را بخوانید. آتش خواه را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها علی رضا > ساینا lili > it is okay زهره > هارای Dark Light > tuition علیرضا اکبری > soup to nuts حجت بهمنی > ازدواج (قرآن) شمل اسی > فيلوژني کامران بهمنی > chamber نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته FigureFarhoodامین آریاپارسا میریوسفیمحمد حاتمی نژادヴァヒドDark Light حمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست نگون اقبال طبل غازی صحنه نبرد یک غازی غلتید عجل الله تعالی فرجه