99 1575 100 1 آب مژه معنی آب مژه در لغت نامه دهخدا آب مژه. [ ب ِ م ُژَ / ژِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اشک : من شسته به نظاره و انگشت همی گزوآب مژه بگشاده و غلطان شده چون گوز.سوزنی.آب مضاف را بخوانید. معنی آب مژه به فارسی آب مژهاشک آب معدنی را بخوانید. آب مژه را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Iman > occur Farhansaw > dingy office ابوالفضل > Call Back ظريفه حسيني > Proxmics Farhansaw > Smoke a Bowl Sunflower > catch up with امیر حسینی > Season Nima Momeni > manurity نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمد حاتمی نژادヴァヒドحمیدرضا دادگر_فریمانDark Light FigureFarhoodپارسا میریوسفیسیدحسین اخوان بهابادی فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست طبل غازی خاطر تیز عجل الله تعالی فرجه handcuffs cameraperson نگون اقبال