94 1562 100 1 آب سردی معنی آب سردی در لغت نامه دهخدا آب سردی. [ ب ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آب که پس از بول از مجری برآید. ودی. وذی. (زمخشری ).آب سفید را بخوانید. معنی آب سردی به فارسی آب سردی( اسم ) آبی که پس از بول از مجری بر آید.آب که پس از بول از مجرای بر آید آب سرفت را بخوانید. آب سردی را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها ندجس > چه وقت محسن دهقان > سنه من قربان میلاد علی پور > permit F > Forest fire زهرا > lizard Benyamin > هر بژی Farhood > invoice Farhood > disposing of نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته اکبر روشنیسیدحسین اخوان بهابادیDark Light Farhoodعلی حیدرمحمدرضا ایوبی صانعحمیدرضا دادگر_فریمانمحمد حاتمی نژاد فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته رب جلیل حی داور تسخیر ناپذیر بنده پروری بگسست هیتر نام کره ای غرق تفکر