96 1533 100 1 آبگون/'Abgun/ معنی اسم آبگون اسم: آبگوننوع: دخترانهریشه اسم: فارسیمعنی: به رنگ آب، آبی، گل نیلوفراسم های مشابه مانند آبگین، آبگینه و آبلاتکا را هم بخوانید. معنی آبگون در لغت نامه دهخدا آبگون. (ص مرکب ) برنگ آب. آبی. کبود. ازرق : ببارید و زهم بگسست و گردان گشت بر گردون [ ابر ]چو پیلان پراکنده میان آبگون صحرا.فرخی.الا تا که روشن ستاره ست هر شب بر این آبگون روی چرخ کیانی.فرخی.زآن می عناب گون در قدح آبگون ساقی مهتاب گون ترکی حورانژاد.منوچهری.یکی دائره ست آبگون چنبری فراوان در این دائره داوری.اسدی.هر مَیَم کآبگون سپهر دهدمغز عیش مرا خمار شود.مسعودسعد.یک ذرّه از آن کیمیا بر دُرست آفتاب و ماه و ستارگان مالیدند مس وجودشان چون درستهای مغربی بر نطع آبگون آسمان تابان شد. (کتاب المعارف ). || سبز. اخضر : نگاه کن که به نوروز چون شده ست جهان چو کارنامه ٔ مانی در آبگون قرطاس.منوچهری. || آبدار.گوهردار. پرندآور. درخشان. روشن : نخستین یکی گوهر آمد بچنگ بدانش ز آهن جدا کرد سنگ سر مایه کرد آهن آبگون کز آن سنگ خارا کشیدش برون.فردوسی.بچنگ اندرش آبگون دشنه بودبخون پریچهرگان تشنه بود.فردوسی.یکی خنجر آبگون برکشیدهمی خواست از تن سرش را برید.فردوسی.نشاننده ٔ خاک در کین بخون فشاننده ٔ خنجر آبگون.فردوسی.من اکنون بدین خنجر آبگون جهان پیش چشمت کنم قیرگون (کذا).فردوسی.چو بهرام جنگی بدان بنگریدیکی خنجر آبگون برکشید.فردوسی.نصرت اندر آبگون پولاد تست ناصر این آبگون پولاد باش.مسعودسعد. || (اِ مرکب ) آبگون یا گل آبگون ؛ نیلوفر : همیشه تا که گل آبگون ز لاله ٔ لعل پدید باشد و خیری ز سوسن آزاد...فرخی. || نشا. نشاسته. لباب القمح. لباب البر. لباب الفوم. لباب الحنطه. آمولن. || و در خراسان به معنی آب خیز یعنی قسمتی از کاریز است که آب از آن ترابد. || آبگیر. حوض : ز ماهیی که در این آبگون بی آبست بترس و او را چونین ... آبگیر را بخوانید. معنی آبگون به فارسی آبگون۱ - ( صفت ) برنگ آب آبی کبود ازرق . ۲ - سبز اخضر . ۳ - آبدار گوهر دار درخشان ۴ - ( اسم ) گل آبگون نیلوفر . ۵ - نشاسته نشا. ۶- نوعی اسب .آبی کبود آبگون پیراشامگی[hydropericardium] [پزشکی] تجمع مایع آبگون (serous fluid) زلال در کیسۀ غشایی احاطه کنندۀ برون شامه قلب آبگون صدف( اسم ) ۱ - آسمان . ۲ - آفتاب . ۳ - ماه . آبگون قفس( اسم ) آبگون صدف جهان آبگوندنیا روشن عالم درخشان چرخ آبگونچرخ ٠ فلک ٠ کنایه از آسمان و سپهر ٠ حلقه آبگونکنایه از آسمان طاس آبگونبمعنی طارم نیلگون است که کنایه از آسمان باشد . غربال آبگونکنایه از فلک است گنبد آبگونکنایه از آسمانست . هفت چتر آبگونکنایت از سماوات سجع باشد که هفت آسمان است . آبگونه را بخوانید. معنی آبگون در فرهنگ معین آبگون ۱ - (ص مر.) آبی ، کبود. ۲ - سبز. ۳ - آبدار، گوهردار. ۴ - (اِمر.) گل آبگون ، نیلوفر. ۵ - نشاسته . معنی آبگون در فرهنگ فارسی عمید آبگون۱. به رنگ آب، آبی.۲. صاف و روشن مانند آب.۳. آبدار، جوهردار.۴. روشن، درخشان: سپهر آبگون.۴. [مجاز] تیز: خنجر آبگون.۵. (اسم) قسمتی از کاریز که آب از آن می تراود.۶. حوض، آبگیر.۷. (اسم) نشاسته. آبگون را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها نسیم نادی > letter of reference 🌀👑❄⚡🌊🌟 Dark Light 🌟🌊⚡❄👑🌀 > in a minute علی دوستی نوگورانی > زمان بی نهایت علی دوستی نوگورانی > خرده گرفتن علی دوستی نوگورانی > شخص فهمیده و قابل اعتماد مبین عصمتی > Guess again علی دوستی نوگورانی > مربوط به اندام موجود زنده علی دوستی نوگورانی > جنگ آزموده نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته FarhoodA.C.E𝓓𝓪𝓻𝓴 𝓛𝓲𝓰𝓱𝓽محمدرضا ایوبی صانعپارسا حیدری di darkestarرهگذرSuperSU فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته گریسته اند تحسین آمیز cruise مرساد حسرت آمیز تفکر امیز تسخیر ناپذیر پرفروغ