94
1569
100
1
معنی آبگردان در لغت نامه دهخدا
آبگردان. [ گ َ ](اِ مرکب ) چم فلزین. ملعقه ٔ کلان باندازه ٔ باطیه ٔ دسته دار که بدان از دیگ های بزرگ آب و جز آن برگیرند.
معنی آبگردان به فارسی
آبگردان
( اسم ) ملعق. بزرگ دسته دار که با آن از دیگهای بزرگ آب و جز آن بر گیرند .
چم فلزین
معنی آبگردان در فرهنگ معین
آبگردان
(گَ)(اِمر.) ظرفی دسته دار مانند ملاقه ، اما بزرگتر از آن ، که به وسیله آن آب ، آش یا غذاهای مانند آن را از ظرفی به ظرف دیگر می ریزند.
معنی آبگردان در فرهنگ فارسی عمید
آبگردان
ظرف بزرگ و دسته دار شبیه ملاقه که با آن آب یا غذای آبکی مانند آش و آبگوشت را از ظرفی به ظرف دیگر می ریزند.
آبگردان را به اشتراک بگذارید
کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته
پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته
• آدرس شرکت پرتو آبگردان • برج خنک کن ساران • آبگردان چیست • شرکت های تولید کننده برج خنک کننده • انتخاب برج خنک کن • کاتالوگ برج خنک کن • لیست قیمت برج خنک کننده • شرکت صافیاد • معنی آبگردان • مفهوم آبگردان • تعریف آبگردان • معرفی آبگردان • آبگردان یعنی چی • آبگردان یعنی چه