97
1566
100
1
معنی آبگاه در لغت نامه دهخدا
آبگاه. (اِ مرکب ) ورد. مورد. (زمخشری ). منهل. مصنعه. تالاب. استخر. آبخور. || مثانه. || تهیگاه. زیر اضلاع از دو سوی وحشی تن آدمی و دیگر جانوران. خاصره.
معنی آبگاه به فارسی
آبگاه
( اسم ) ۱ - آبخور تالاب استخر . ۲- پهلو . ۳- تهیگاه خاصره . ۴- مثانه .
ورد مثانه
معنی آبگاه در فرهنگ معین
آبگاه
(اِمر.) ۱ - تالاب ، استخر. ۲ - پهلو، زیر دنده . ۳ - مثانه .
معنی آبگاه در فرهنگ فارسی عمید
آبگاه
۱. جای آب، آبخور.
۲. تالاب، استخر.
۳. (زیست شناسی) پهلوی انسان بین دنده و لگن خاصره، تهیگاه.
۴. مثانه.
آبگاه در دانشنامه ویکی پدیا
آبگاه
آبگاه (شوشتر)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان شوشتر در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان شهید مدرس قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۰ نفر (۵۶خانوار) بوده است.
آبگاه (نیک شهر)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان نیک شهر در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
این روستا در دهستان هیچان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۹۲ نفر (۸۳خانوار) بوده است.
چنانچه، معنی واژه بالا (برگرفته از دانشنامه ویکی پدیا)، نادرست یا مخالف قوانین جمهوری اسلامی ایران است، خواهشمند است گزارش دهید تا بررسی و حذف گردد =>
[گزارش]
آبگاه را به اشتراک بگذارید
کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته
پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته
• آبگاه بدن • آبگاه انسان • آبگاه شکم • آبگاه خراسان • معنی آبگاه • مفهوم آبگاه • تعریف آبگاه • معرفی آبگاه • آبگاه چیست • آبگاه یعنی چی • آبگاه یعنی چه