94 1573 100 1 آبشتن معنی آبشتن در لغت نامه دهخدا آبشتن. [ ب َ / ب ِ ت َ ] (مص ) نهفتن. پنهان کردن.آبشتنگاه را بخوانید. معنی آبشتن در فرهنگ معین آبشتن (بِ تَ) (مص م .) نهفتن ، پوشیده داشتن . آبشتن در جدول کلمات آبشتننهفتن, پنهان کردن دنباله معنی آبشتن در جدول معنی آبشتن به انگلیسی hide (فعل)پنهان شدن ، پوست کندن ، پنهان کردن ، مخفی کردن ، نهفتن ، پوشیدن ، مخفی نگاه داشتن ، ابشتن ، خود را پنهان ساختن آبشتن را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران محمد پوشیده داشتن معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها توحيد > فانوس طوس توحيد > اللهم یسرو و لا تعسر توحيد > الله معک توحيد > دکترین Mersedeh > playing chess Mersedeh > coin collecting Mani > Some great ones Figure > marshland نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodپارسا میریوسفیDark Light امین آریاFigureمحمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانعヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست نگون اقبال صحنه نبرد یک غازی غلتید عجل الله تعالی فرجه طبل غازی