ابسالان
/~AbsAlAn/
فرهنگ اسم ها
معنی: باغها
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
همان شیپور با صد راه نالان
بسان بلبل اندر آبسالان.
( ویس و رامین ).
فرهنگ فارسی
جمع آبسال
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. سال پرآب و پرباران.
۳. باغ، بوستان: همان شیپور بر صد راه نالان / به سان بلبل اندر آبسالان (فخرالدین اسعد: ۶۳ ).
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




ابسالان بمعنای بهار در بعضی فرهنگ ها امده است
فامیل معلم کلاس آمادگی من!
آبسالان ( آب سالان ) آب یک کلمه ی تورکی است. به معنای آبادانیق. وآبادانی مثل میناب ( مین آب=هزارتا آبادی ) بناب ( بین آب=هزارتاآبادی ) کلماتی که آب دارنند. تورکی هستند. مثل پنجاب. سیناب. آباد. آبادان.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
آبریز. سنداب سالان از فعل سالماق. مثل ارسالان ( ارسلان=کسی که پشت تمام قهرمانان را به خاک می اندازد ) سالار ( قهرمانی که پشت تمام قهرمانان را به خاک می اندازد ) . . . . آبسالان. و هر کلمه ایی لان داشته باشد. تورکی است. مثل زنگی لان. . گی لان. میلان. سهلان. ایسفهلان. جیلان. هیلان. بیلان. لیلان. ایلان. اسلان ( اصلان =شیربیشه ) . قافلان. سیرتلان. یالان. پالان. بالان ( تله. گرگ بالاندیده ) . چالان. قالان. سیلان. تایلان. کازان ب لان کا. . سری لان کا. . . .
ابسالان. دردانه
جاری کرن اب
اسم فارسی و ترکی
اسم فارسی و ترکی