مخصوص کار سنگینمخصوص یک اسبمخصوصامخصوصا نام بردنمخططمخطط کردنمخطط یا راه راهمخففمخفف اسم توماسمخفف دوچرخهمخفف قهرمانمخفف واژه هایمخفف کاترینمخفف کردنمخفف کلمه پاراشوتمخفف کلمه تری نیتروتولوئنمخفف کلمه کمونیستمخفیمخفی در زیرمخفی سازیمخفی گاهمخفی نگاه داشتنمخفی کردنمخفی کنندهمخفیانه تحقیقات بعمل اوردنمخفیگاه سربازان برای حملهمخلمخل اجتماعمخل اسایش شدنمخلصمخلفاتمخلوطمخلوط افیونمخلوط درهم و برهممخلوط زرده تخم مرغ و شیرمخلوط سرمازامخلوط شدنمخلوط شدنیمخلوط شیر و شربت وبستنیمخلوط نشدنیمخلوط نشدهمخلوط کردنمخلوط کنمخلوطیمخلوطی از کشمش و شکر و گوشتمخلوقمخمرمخمر ابجومخمر مانندمخمر کردن