در روده گذاردندر روغن سرخ کردهدر رویدر روی زمیندر رویا دیدندر ریه فرو بردندر زدندر زمانی بسیار دوردر زمرهدر زمره مقدسان شمردندر زمیندر زمین قرار دادندر زنجیر نهادندر زندان افکندندر زندان نهادندر زندگی خصوصیدر زیارتگاه گذاشتندر زیردر زیر ابر پوشاندندر زیر اندر زیر پادر زیر چشمدر زیر چیزی بسط یافتندر زیر چیزی لایه قرار دادندر زیر حجاب نگاه داشتندر زیر سندی نوشتندر زیر شیروانی قرار دادندر زیر غل و زنجیر اوردندر زیر قرار گرفتهدر زیر یوغ اوردندر سابقدر ساحلدر سالدر سایبان نشاندندر سبد ریختندر ستون بدهی گذاشتندر ستون بستانکار وارد کردندر سراسردر سربازخانه جا دادندر سرتاسر ادامه دادن یا کشیدندر سرتاسر جهاندر سرتاسر شبدر سرتاسر مزرعهدر سطح امدن و جاری شدندر سطح بالادر سطور بعددر سفردر سفرنامه وارد کردندر سمت راستدر سنگر قرار دادن