جلد و چابکجلد کتابجلد کردنجلدیجلز ولز کردنجلزوولزجلسهجلسه احضار ارواح و غیرهجلسه عمومی دانشجویانجلفجلف بودنجلف و زنندهجلفیجلقجلگهجلگه سازیجلگه سبزجلگه وسیع بی درختجلنگ جلنگ صدا کردنجلوجلو افتادگیجلو افتادنجلو افتادهجلو امدگیجلو امدگی لب هاجلو امدگی یا عقب رفتگیجلو امدنیجلو امدهجلو امده بودنجلو اندازیجلو بردنجلو چیزی را گرفتنجلو خونریزی را گرفتنجلو دادنجلو را گرفتنجلو راهجلو رفتنجلو روندهجلو زدنجلو ساحلجلو سرجلو صحنهجلو قبلاجلو گذاردنجلو مغزجلو مغزیجلو و عقبجلو کسی را گرفتنجلو کسی راه رفتن یا ایستادنجلوانداختن