برزشبرزشناسبرزشناسیبرزگ شدنبرزگربرزگریبرزگری فلاکت باربرزنبرزیدنبرزیستیبرس یا ماهوت پاکن مخصوص بدنبرسامبرسامهبرسر چیزی پریدنبرسرلج اوردنبرسم یادگار نگاه داشتنبرسمیت نشناختنبرشبرش دادنبرش روزنامهبرش زیرینبرش عمودیبرش قسمتی از مغزبرش گوشتبرش متقاطعبرش مثانه برای خروج سنگبرشتنبرشته شدنبرشته کردنبرشته کنندهبرشگاهبرشمردنبرشناخت کردنبرشناختیبرشک و حسد در افتادنبرصحنه اوریبرضدبرطبقبرطرف سازیبرطرف نکردنیبرطرف کردنبرطرف کردنیبرطرف کنندهبرطرف کننده بوی بدبرعکسبرفبرف ابکیبرف امدنبرف باد اوردبرف باداورده