from, of, since, than, out of
یکی از پنج قلوها
quintuplet
یکی از چهار نسخه
quadruplicate
یکی از دوتا
either
یکی انگاشتن
identify
یکی بدو
wrangle
یکی بدو کردن
wrangle
یکی بعد از دیگری
one after another
یکی به دو
tiff
یکی به دو کردن
fuss, haggle, spar
یکی به میخ و یکی به نعل زدن
to run with the hare and hunt with the hounds
یکی بود یکی نبود
once upon a time
یکی بودن
singleness, unity
یکی پنداشتن
identify
یکی چشم گاو است
the firest time doesnt count.
یکی در میان کردن
interchange
یکی دیگر
another
یکی سازی
integration
یکی شدن
unite, to be united, vi. to unite, upset
یکی شدن با
cleave, range