اصلاح کردن، برطرف کردن، جبران کردن، تصحیح کردن، یکسو کردن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
کنار گرفتن
دوری گزیدن
برحذر بودن
کنار کشیدن
شه آزرم او به که یک سو کند
کزان پهلوان پیل پهلو کند
✏ �نظامی�
دوری گزیدن
برحذر بودن
کنار کشیدن
شه آزرم او به که یک سو کند
کزان پهلوان پیل پهلو کند
✏ �نظامی�
تصمیم گرفتن