یکدستی زدن


    to fish for information (in a roundabout way or by means of afalse statement)
to fish for information

پیشنهاد کاربران

یکدستی زدن ؛ کنایه زدن.
یکدستی زدن: [ اصطلاح در تداول عامه] غافلگیر کردن ، گول زدن .
( ( شیرین گفت "از کجا فهمیدی ماجرای ماشین رختشویی دروغ بود ؟""یک دستی زدم . سیگار داری ؟" شیرین پاکت سیگار را انداخت طرف آرزو و داد زد "نعیم آقا ساعت یازده ست . پس این قهوه___ ". ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 163. ) )

از پشت خنجر زدن
نارو زدن
فریب دادن
با پنبه سر بریدن
تزویر
و. . .
بهم گفت فلانی رو دوست ندارم بعد من گفتم میخواستم امتحانت کنم
موندم شاید خواسته یدستی بزنه

بپرس