یک بر دوdouble, twice as many or as muchdouble, twice as many, twice as much, twofoldیک بر کردنto tilt (over), to tip, to cant, to heel
نمونه: بر بالای شتر، گل محمد یکبر نشسته، چوبدستش را بیخ خطب جا داده بود و کلاه را تا چنگ ابرو پایین کشیده بود. کلیدر، محمود دولت آبادی، جلد ۱+ عکس و لینک