yom kippur
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
روز، روز روشن، یوم، روشنی روز، خادم روم
پیشنهاد کاربران
واژه عربی
در دیگر زبان های سامی چون عبری و آرامی و. . . هم به همین شکل بوده
در نوشته های فارسی میانه بخاطر سنت هزوارش گاهی بجای واژه روز استفاده میشده ( در هزوارش بجای واژگان فارسی برای برخی از واژگان مانند همین از واژگان سریانی استفاده میکردن )
... [مشاهده متن کامل]
و بازم پانترک در حال واژه دزدی
فارسی رو که گویشی از ترکی میدونید
زبان های سامی با چند هزار سال سابقه نوشتاری هم همینطور!؟
یومماق!
در دیگر زبان های سامی چون عبری و آرامی و. . . هم به همین شکل بوده
در نوشته های فارسی میانه بخاطر سنت هزوارش گاهی بجای واژه روز استفاده میشده ( در هزوارش بجای واژگان فارسی برای برخی از واژگان مانند همین از واژگان سریانی استفاده میکردن )
... [مشاهده متن کامل]
و بازم پانترک در حال واژه دزدی
فارسی رو که گویشی از ترکی میدونید
زبان های سامی با چند هزار سال سابقه نوشتاری هم همینطور!؟
یومماق!
یَوم: الوقت الحاضر
ذو الیوم:من طال یومه
تلک أیّام الهرج
::
یوم الله:نِعمهِ ونِقمهِ: از أزل تا أبد روز الله هست
أیّام العرب :وقائعهم
أیّام الله: وقائع دمادم الله علی الکافرین
وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ
... [مشاهده متن کامل]
فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها
::
یوم الدین: وقتُ إذلال ( إمتثال ) الکَونِ
همه وقت تسخیر همه چیزرا در گیتی ومرتبط فقط به روز حساب نیست
اما روز آخرت ( آخرین روز جهان ) گیتی را سلب تام میشه از تمامی إختیارات که داشت
یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ
. . .
ذو الیوم:من طال یومه
تلک أیّام الهرج
::
یوم الله:نِعمهِ ونِقمهِ: از أزل تا أبد روز الله هست
أیّام العرب :وقائعهم
أیّام الله: وقائع دمادم الله علی الکافرین
وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ
... [مشاهده متن کامل]
فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها
::
یوم الدین: وقتُ إذلال ( إمتثال ) الکَونِ
همه وقت تسخیر همه چیزرا در گیتی ومرتبط فقط به روز حساب نیست
اما روز آخرت ( آخرین روز جهان ) گیتی را سلب تام میشه از تمامی إختیارات که داشت
یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ
. . .
یوم ( Yum ) :فعل امر به معنی ببند، چشمتو ببند از فعل یومماق ( Yummaq ) به معنی بستن، بستن چشم
یوم در لغت عرب و روز در فارسی و معادل آن در سایر لغات در بسیارى مواقع به معنی دوران استعمال می شود. ( تفسیر نمونه )
کلمه ( یوم ) به معنای مقدار قابل ملاحظه از زمان است ، که حادثه ای از حوادث را در بر گرفته باشد، و به همین جهت کوتاهی و بلندی این زمان بر حسب اختلاف حوادث مختلف می شود، هر چند که استعمالش در مدت زمان بین طلوع و غروب خورشید شایع شده است ولی چه بسا که در ملک و سلطنت و قهر و غلبه و امثال آن نیز استعمال بشود، و این استعمالی است مجازی ، به علاقه ظرف و مظروف ، ( ظرف را که همان کلمه ( یوم ) باشد در مظروفش یعنی ( قهر و غلبه ) ای که در ظرف واقع شده استعمال می کنند ) ، و در نتیجه به جای اینکه بگویند: ( روزی که فلان جماعت در آن اجتماع کردند ) ، می گویند: ( روز فلان جماعت ) و به جای اینکه بگویند: ( روزگاری که آل بویه زمام را به دست داشتند ) یا ( آل فرعون قدرت را به دست گرفته بودند ) ، می گویند: ( روز آل بویه ) و یا ( روز آل فرعون ) گاهی هم در خود آن زمانی که این زمامداری و قدرت در آن وقت واقع شده استعمال می شود. ( تفسیر المیزان )
... [مشاهده متن کامل]
دو کلمه ( نهار ) و ( یوم ) مترادف اند، اما - بطوری که گفته شده - بین آن دو فرقی هست و آن این است که کلمه ( نهار ) علاوه بر معنای روز دلالت بر گسترش نور نیز دارد، و شاید به همین جهت بوده که تنها این کلمه در مقابل کلمه ( لیل ) استعمال می شود بلکه کلمه یوم را در جائی استعمال می کنند که عنایتی به افاده گسترش نور نداشته باشند، مثل مواردی که سخن از شمردن ایام باشد، که در چنین مقامی می گویند: ( عشرة ایام - ده روز ) و ( عشرین یوما - بیست روز ) و. . . ، ولی گفته نمی شود ( عشرة نهارات ) و عشرین نهارا ) و. . . ( ترجمه تفسیر المیزان )
کلمه ( یوم ) به معنای مقدار قابل ملاحظه از زمان است ، که حادثه ای از حوادث را در بر گرفته باشد، و به همین جهت کوتاهی و بلندی این زمان بر حسب اختلاف حوادث مختلف می شود، هر چند که استعمالش در مدت زمان بین طلوع و غروب خورشید شایع شده است ولی چه بسا که در ملک و سلطنت و قهر و غلبه و امثال آن نیز استعمال بشود، و این استعمالی است مجازی ، به علاقه ظرف و مظروف ، ( ظرف را که همان کلمه ( یوم ) باشد در مظروفش یعنی ( قهر و غلبه ) ای که در ظرف واقع شده استعمال می کنند ) ، و در نتیجه به جای اینکه بگویند: ( روزی که فلان جماعت در آن اجتماع کردند ) ، می گویند: ( روز فلان جماعت ) و به جای اینکه بگویند: ( روزگاری که آل بویه زمام را به دست داشتند ) یا ( آل فرعون قدرت را به دست گرفته بودند ) ، می گویند: ( روز آل بویه ) و یا ( روز آل فرعون ) گاهی هم در خود آن زمانی که این زمامداری و قدرت در آن وقت واقع شده استعمال می شود. ( تفسیر المیزان )
... [مشاهده متن کامل]
دو کلمه ( نهار ) و ( یوم ) مترادف اند، اما - بطوری که گفته شده - بین آن دو فرقی هست و آن این است که کلمه ( نهار ) علاوه بر معنای روز دلالت بر گسترش نور نیز دارد، و شاید به همین جهت بوده که تنها این کلمه در مقابل کلمه ( لیل ) استعمال می شود بلکه کلمه یوم را در جائی استعمال می کنند که عنایتی به افاده گسترش نور نداشته باشند، مثل مواردی که سخن از شمردن ایام باشد، که در چنین مقامی می گویند: ( عشرة ایام - ده روز ) و ( عشرین یوما - بیست روز ) و. . . ، ولی گفته نمی شود ( عشرة نهارات ) و عشرین نهارا ) و. . . ( ترجمه تفسیر المیزان )
در نوشتار های پهلوی بسیار دیده ام که هزاورش روز در پهلوی "یوم" است. بسیار شگف انگیز است که هزاورش واژگان پهلوی با عربی یکسان است
﷽
فقط برای خنده •‿•
خنده زبون مشترک مردم دنیاست ◉‿◉
خنده آوردن به لب هر انسان وظیفه هر انسان است ◜‿◝
تنها حمایت از ما رضایت شماست اگر دوست داشتید مارو به دوستانتان معرفی کنید⊂ ( ◉‿◉ ) つ👇🏿
https://t. me/khande_tanze
فقط برای خنده •‿•
خنده زبون مشترک مردم دنیاست ◉‿◉
خنده آوردن به لب هر انسان وظیفه هر انسان است ◜‿◝
تنها حمایت از ما رضایت شماست اگر دوست داشتید مارو به دوستانتان معرفی کنید⊂ ( ◉‿◉ ) つ👇🏿
https://t. me/khande_tanze