joseph
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
یوسف
پیشنهاد کاربران
یوسف زیباترین پیامبر الهی
یا حتی میتوان گفت زیباترین انسان جهان!
و بهترین اسم دنیاست این اسم
یا حتی میتوان گفت زیباترین انسان جهان!
و بهترین اسم دنیاست این اسم
پیغمبر مصری ؛ یوسف بن یعقوب علیهما السلام. پیغامبر چهی یا چاهی. ( یادداشت مؤلف ) :
هم ساده گلی هم شکری هم نمکی
بر برگ گل سرخ چکیده نمکی
پیغمبر مصریی به خوبی نه مکی
من بوسه زنم لب بمکم تو نمکی.
عسجدی.
هم ساده گلی هم شکری هم نمکی
بر برگ گل سرخ چکیده نمکی
پیغمبر مصریی به خوبی نه مکی
من بوسه زنم لب بمکم تو نمکی.
عسجدی.
یوسف ( به عبری: יוֹסֵף ) از شخصیت های سفر پیدایش در تنخ است. مطابق روایت پیدایش، او در دربار مصر به درجات بالای قدرت رسید و آن کشور را در جریان یک قحطی رهبری کرد؛ با این حال، هیچ منبع دیگری این ادعا را تأیید نکرده است.
... [مشاهده متن کامل]
به گفتهٔ سفر پیدایش، یوسف پسر راحیل و یعقوب ( اسرائیل ) بود. او در نوجوانی خواب دید که در آینده به بزرگی خواهد رسید. یوسف گزارش کارهای بد برادرانش را به پدرشان می رساند و به همین جهت رابطهٔ خوبی با آن ها نداشت. وقتی یعقوب او را نزد برادرانش فرستاد، آنان با دیدن او تصمیم به قتلش گرفتند اما در آخر به بردگی اش فروختند. سپس پیراهن خونین یوسف را نزد یعقوب بردند و یعقوب با تصور اینکه یوسف مرده، به عزای او نشست. خریداران یوسف او را به مصر بردند و به عنوان برده به پوتیفار، رئیس نگهبانان فرعون، فروختند. او آنجا توانست اعتماد اربابش را جلب کند، لیکن مدتی بعد همسر پوتیفار متهمش کرد که قصد تجاوز به وی را داشته و نتیجتاً، یوسف زندانی شد.
در زندان، یوسف خواب دو تن از خدمتکاران فرعون را تعبیر کرد و مطابق پیشگویی اش، یکی از خدمتکاران آزاد شد و به منصب قبلی خود بازگشت اما درخواست یوسف مبنی بر تقاضای عفو از فرعون را از یاد برد. با این حال، چند سال بعد که فرعون خوابی دید، به یاد او افتاد و یوسف را به دربار بردند. او به فرعون گفت که هفت سال فراوانی و هفت سال قحطی در راه است. فرعون یوسف را مرد خردمندی یافت و او را مسئول مبارزه با قحطی کرد. در زمان قحطی برادران یوسف راهی مصر شدند و بعد از چند ملاقات، یکدیگر را شناختند. سپس یوسف به برادرانش دستور داد همهٔ اعضای خانواده را به مصر آورند و سرانجام، یوسف و یعقوب بعد از ۲۲ سال یکدیگر را دوباره ملاقات کردند. مدتی بعد، یعقوب در مصر مرد. یوسف ۵۴ سال بعد از او زنده بود و در زمان مرگ به بنی اسرائیل وصیت کرد که وقتی مصر را ترک کردند، جسد او را نیز با خود به ارض موعود ببرند.
در نظر پژوهشگران، داستان یوسف مبنای تاریخی ندارد. در اسناد مصری هزاره دوم و سوم پیش از میلاد، اشاره ای به یوسف و سایر داستان های بنی اسرائیل در مصر، مانند داستان موسی، نشده است. همچنین، در هیچ بخشی از تاریخ مصر باستان نمونه مشابهی وجود ندارد که شخصی از بردگی به چنان جایگاه بالایی در مراتب قدرت برسد. در عوض، باید به داستان یوسف به عنوان قصه ای در سبکی ادبی که در ادبیات یهودی بعد از دورهٔ تبعید یهودیان به بابل ( قرن ششم قبل از میلاد ) محبوب بوده، نگریست؛ سبکی که در آن اسرائیلیان تبعیدی توسط حاکمان خارجی عزیز داشته می شوند و داستان های استر و دانیال در دربار شاهنشاهی هخامنشی نیز دیگر نمونه های آن هستند. قصهٔ یوسف در دستهٔ ادبیات حکمت جا می گیرد و به حماسهٔ گیلگمش و چند افسانهٔ عامیانهٔ مصری نظیر «داستان دو برادر» و داستان سینوهه شبیه است که همگی این داستان ها مربوط به قرن ها قبل از نوشته شدن سفر پیدایش هستند.
![یوسف](//img.abadis.ir/comments/words/یوسف/035831.webp)
![یوسف](//img.abadis.ir/comments/words/یوسف/079644.webp)
![یوسف](//img.abadis.ir/comments/words/یوسف/018097.webp)
![یوسف](//img.abadis.ir/comments/words/یوسف/046203.webp)
![یوسف](//img.abadis.ir/comments/words/یوسف/017740.webp)
![یوسف](//img.abadis.ir/comments/words/یوسف/062544.webp)
... [مشاهده متن کامل]
به گفتهٔ سفر پیدایش، یوسف پسر راحیل و یعقوب ( اسرائیل ) بود. او در نوجوانی خواب دید که در آینده به بزرگی خواهد رسید. یوسف گزارش کارهای بد برادرانش را به پدرشان می رساند و به همین جهت رابطهٔ خوبی با آن ها نداشت. وقتی یعقوب او را نزد برادرانش فرستاد، آنان با دیدن او تصمیم به قتلش گرفتند اما در آخر به بردگی اش فروختند. سپس پیراهن خونین یوسف را نزد یعقوب بردند و یعقوب با تصور اینکه یوسف مرده، به عزای او نشست. خریداران یوسف او را به مصر بردند و به عنوان برده به پوتیفار، رئیس نگهبانان فرعون، فروختند. او آنجا توانست اعتماد اربابش را جلب کند، لیکن مدتی بعد همسر پوتیفار متهمش کرد که قصد تجاوز به وی را داشته و نتیجتاً، یوسف زندانی شد.
در زندان، یوسف خواب دو تن از خدمتکاران فرعون را تعبیر کرد و مطابق پیشگویی اش، یکی از خدمتکاران آزاد شد و به منصب قبلی خود بازگشت اما درخواست یوسف مبنی بر تقاضای عفو از فرعون را از یاد برد. با این حال، چند سال بعد که فرعون خوابی دید، به یاد او افتاد و یوسف را به دربار بردند. او به فرعون گفت که هفت سال فراوانی و هفت سال قحطی در راه است. فرعون یوسف را مرد خردمندی یافت و او را مسئول مبارزه با قحطی کرد. در زمان قحطی برادران یوسف راهی مصر شدند و بعد از چند ملاقات، یکدیگر را شناختند. سپس یوسف به برادرانش دستور داد همهٔ اعضای خانواده را به مصر آورند و سرانجام، یوسف و یعقوب بعد از ۲۲ سال یکدیگر را دوباره ملاقات کردند. مدتی بعد، یعقوب در مصر مرد. یوسف ۵۴ سال بعد از او زنده بود و در زمان مرگ به بنی اسرائیل وصیت کرد که وقتی مصر را ترک کردند، جسد او را نیز با خود به ارض موعود ببرند.
در نظر پژوهشگران، داستان یوسف مبنای تاریخی ندارد. در اسناد مصری هزاره دوم و سوم پیش از میلاد، اشاره ای به یوسف و سایر داستان های بنی اسرائیل در مصر، مانند داستان موسی، نشده است. همچنین، در هیچ بخشی از تاریخ مصر باستان نمونه مشابهی وجود ندارد که شخصی از بردگی به چنان جایگاه بالایی در مراتب قدرت برسد. در عوض، باید به داستان یوسف به عنوان قصه ای در سبکی ادبی که در ادبیات یهودی بعد از دورهٔ تبعید یهودیان به بابل ( قرن ششم قبل از میلاد ) محبوب بوده، نگریست؛ سبکی که در آن اسرائیلیان تبعیدی توسط حاکمان خارجی عزیز داشته می شوند و داستان های استر و دانیال در دربار شاهنشاهی هخامنشی نیز دیگر نمونه های آن هستند. قصهٔ یوسف در دستهٔ ادبیات حکمت جا می گیرد و به حماسهٔ گیلگمش و چند افسانهٔ عامیانهٔ مصری نظیر «داستان دو برادر» و داستان سینوهه شبیه است که همگی این داستان ها مربوط به قرن ها قبل از نوشته شدن سفر پیدایش هستند.
![یوسف](http://img.abadis.ir/comments/words/یوسف/035831.webp)
![یوسف](http://img.abadis.ir/comments/words/یوسف/079644.webp)
![یوسف](http://img.abadis.ir/comments/words/یوسف/018097.webp)
![یوسف](http://img.abadis.ir/comments/words/یوسف/046203.webp)
![یوسف](http://img.abadis.ir/comments/words/یوسف/017740.webp)
![یوسف](http://img.abadis.ir/comments/words/یوسف/062544.webp)
سورهٔ یوسف سورهٔ ۱۲ام قرآن است، دارای ۱۱۱ آیه است و سوره ای مکی است. تمام آیات این سوره به جز چند آیهٔ آخر آن سرگذشت یوسف فرزند یعقوب را بیان می کند و از مجموع ۲۷باری که کلمهٔ «یوسف» در قرآن به کار رفته، ۲۵بار آن در این سوره است. قرآن این داستان را «بهترین داستان ها» می نامد و یوسف را قهرمان عرصهٔ تقوا و پاکدامنی معرفی می کند. داستان یوسف در قرآن با آنچه در تورات آمده متفاوت است از این نظر که در داستان قرآنی یعقوب دروغ فرزندانش را در مورد کشته شدن یوسف باور نمی کند و شکیبایی پیشه می کند. روایت قرآن بیشتر به آثار تفسیری مسیحی و یهودی، به طور مشخص آثار مسیحی سریانی نزدیک است و اغلب تفاوت هایش با تورات قبل تر در این منابع ذکر شده اند.
... [مشاهده متن کامل]
از جمله تفاوت های روایت قرآن و تنخ این است که یعقوب — هر چند برای یوسف عزاداری می کند اما — می داند یوسف نمرده است. از دیگر نکات قابل توجه روایت قرآن این است که مادر یوسف هم به همراه یعقوب و فرزندانش راهی مصر می شود و با یوسف دیدار می کند، در حالی که در تورات راحیل در زمان زاییدن بنیامین می میرد؛ برخی از مفسران مسلمان این گونه تفسیر کرده اند که منظور قرآن از «مادر یوسف»، خالهٔ او بوده است. در قرآن یعقوب به یوسف هشدار می دهد که خوابش را برای برادرانش بازگو نکند که چنین چیزی در آثار منسوب به نرسه سریانی یافت می شود. در آثار منسوب به نرسه سریانی، برخلاف تورات، گفته شده که یعقوب متوجه شد که برادران یوسف دربارهٔ مرگ او دروغ گفته اند که در قرآن نیز دیده می شود. در تورات تنها به «حیوان درنده» اشاره شده اما آثار سریانی و قرآن از «گرگ» نام برده اند. قرآن می گوید همسر عزیز مصر زنان مصر را گرد آورد تا زیبایی یوسف را ببینند که در چند منبع میدراشی وجود دارد. بر اساس آیات ۵۰ تا ۵۳ سوره یوسف، او اعتراف می کند که در حق یوسف بدی کرده است. این را پیشتر افرایم سوری ( درگذشته ۳۷۳ میلادی ) در تفسیر خود بر سفر پیدایش نوشته است. در قرآن به کور شدن یعقوب و بینا شدنش با دیدن پیراهن یوسف اشاره شده است؛ این در واقع بازتابی از تفاسیر یهودی و مسیحی دربارهٔ «زنده شدن روح یعقوب» ( پیدایش ۴۵:۲۷ ) با دیدن ارابه های هدایای یوسف در تورات است. به گفته ریندولدز، روی هم رفته این تفاوت ها نشان می دهد که قرآن بیش از آن که با خود کتاب مقدس در ارتباط باشد، با آثار جانبی پیرامون آن — به خصوص آثار تفسیری سریانی مسیحی — آشناست.
![یوسف](//img.abadis.ir/comments/words/یوسف/091494.webp)
![یوسف](//img.abadis.ir/comments/words/یوسف/007253.webp)
... [مشاهده متن کامل]
از جمله تفاوت های روایت قرآن و تنخ این است که یعقوب — هر چند برای یوسف عزاداری می کند اما — می داند یوسف نمرده است. از دیگر نکات قابل توجه روایت قرآن این است که مادر یوسف هم به همراه یعقوب و فرزندانش راهی مصر می شود و با یوسف دیدار می کند، در حالی که در تورات راحیل در زمان زاییدن بنیامین می میرد؛ برخی از مفسران مسلمان این گونه تفسیر کرده اند که منظور قرآن از «مادر یوسف»، خالهٔ او بوده است. در قرآن یعقوب به یوسف هشدار می دهد که خوابش را برای برادرانش بازگو نکند که چنین چیزی در آثار منسوب به نرسه سریانی یافت می شود. در آثار منسوب به نرسه سریانی، برخلاف تورات، گفته شده که یعقوب متوجه شد که برادران یوسف دربارهٔ مرگ او دروغ گفته اند که در قرآن نیز دیده می شود. در تورات تنها به «حیوان درنده» اشاره شده اما آثار سریانی و قرآن از «گرگ» نام برده اند. قرآن می گوید همسر عزیز مصر زنان مصر را گرد آورد تا زیبایی یوسف را ببینند که در چند منبع میدراشی وجود دارد. بر اساس آیات ۵۰ تا ۵۳ سوره یوسف، او اعتراف می کند که در حق یوسف بدی کرده است. این را پیشتر افرایم سوری ( درگذشته ۳۷۳ میلادی ) در تفسیر خود بر سفر پیدایش نوشته است. در قرآن به کور شدن یعقوب و بینا شدنش با دیدن پیراهن یوسف اشاره شده است؛ این در واقع بازتابی از تفاسیر یهودی و مسیحی دربارهٔ «زنده شدن روح یعقوب» ( پیدایش ۴۵:۲۷ ) با دیدن ارابه های هدایای یوسف در تورات است. به گفته ریندولدز، روی هم رفته این تفاوت ها نشان می دهد که قرآن بیش از آن که با خود کتاب مقدس در ارتباط باشد، با آثار جانبی پیرامون آن — به خصوص آثار تفسیری سریانی مسیحی — آشناست.
![یوسف](http://img.abadis.ir/comments/words/یوسف/091494.webp)
![یوسف](http://img.abadis.ir/comments/words/یوسف/007253.webp)
یوسف : اصل اسم یوسف عبری است و نام حضرت یوسف ( ع ) است و به این معناست که خداوند نعمت ها را زیاد می کند و خیر را عطا می کند یا چند برابر می کند. خیر و برکت و افزونی .
مه کنعان ؛ کنایه از یوسف پیغمبر است. ( آنندراج ) .
یوسف : خواهد افزود - افزایش می یابد
🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
... [مشاهده متن کامل]
13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
... [مشاهده متن کامل]
13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس
دلسوزی وهمیاری برای دیگران باهمدردی و کمک کردن؛ نه صرفا دلسوزی واحساساتی.
یُوسُف : از یُؤسِف للآخرین: أسف؛ أسفاً = همدردی با کمک رساندن.
" قالَ یا أَسَفی عَلی یُوسُفَ "
یُؤسَف له: بخاطرش غُصّه میخورن.
... [مشاهده متن کامل]
یُؤسَف علیه: اسفبار دارد.
، یُؤسِف له: به کمکش میشتابه وهمدردی میورزه.
بالاترین ومهمترین حسّ وعمل انسان سالم : همدردی وکمک رساندن.
یُوسُف : از یُؤسِف للآخرین: أسف؛ أسفاً = همدردی با کمک رساندن.
" قالَ یا أَسَفی عَلی یُوسُفَ "
یُؤسَف له: بخاطرش غُصّه میخورن.
... [مشاهده متن کامل]
یُؤسَف علیه: اسفبار دارد.
، یُؤسِف له: به کمکش میشتابه وهمدردی میورزه.
بالاترین ومهمترین حسّ وعمل انسان سالم : همدردی وکمک رساندن.
یوسف یعنی بهترین اسم جهان
اسمم یوسف نام پیامبر به معنی خوش سیرت خواهد افزود یو زارسیف
خدا افزاید
یوسف : یوسف پیامبرخدا که صورت و سیرت بسیارزیبایی داشت .
یوسف : بسیارزیبا و جذاب و دلنشین.
یوسف : قصه حضرت یوسف ( ع ) در قرآن آمده است و احسن القصص است یعنی زیباترین قصه . یوسف و زلیخا
یوسف : بسیارزیبا و جذاب و دلنشین.
یوسف : قصه حضرت یوسف ( ع ) در قرآن آمده است و احسن القصص است یعنی زیباترین قصه . یوسف و زلیخا
حضرت یوسف ( ع ) از پیامبران الهی است . یوسف نام سوره ای در قرآن است . یوسف به پاکدامنی و توانایی در تعبیر خواب معروف بوده است. یوسف پسر محبوب حضرت یعقوب ( ع ) است.
یوسف : یوسف ( عبری ) به معنی خواهدافزود ، سوره دوازدهم قرآن کریم، نام پیامبر بنی اسرائیل .
یوسف : یوسف ( عبری ) به معنی خواهدافزود ، سوره دوازدهم قرآن کریم، نام پیامبر بنی اسرائیل .
یوسف یا به انگلیسی جوزف، یک نام از ریشه عبری است که معنای افزون دهنده است. و بسیار قدمت دارد.
Joseph و Josef جوزف و جوسف:
جو به زبان فارسی دو معنا دارد.
الف - مثل گندم یک نو غله می باشد.
ب - جو دومعنی دارد ؛ یکی فعل امر از مصدر جوییدن، یعنی جستجو کن. دیگری مخفف جوی یا جویبار.
پسوند seph یا sef را می توان به صورت سیف یا صیف هم نوشت. اولی به معنای شمشیر و دومی به معنای تابستان. لذا جوسف یا جوصیف چندین معنا دارند.
... [مشاهده متن کامل]
جوینده شمشیر؛ جوینده فصل تابستان یا جو تابستانی . چون روستائیم با دو نوع جو آشنائی دارم ؛ یکی بهاره و دیگری تابستانی. در زبان عبری به جای josef گاهی اوقات از کلمه jasaf استفاده می شود و تلفظ آن به دو صورت می باشد: جاصف و جاصاف. که دو معنی دارند :
اولی به معنای " جای او در صف است " منظور صفی که از ابراهیم ( عبری - پارسی : آبراهام: آب راه ام ) و اسحاق
( عبری - پارسی : ایساّک یا ایسا اک به معنای ایسای کوچک ) و یعقوب ( عبری - پارسی : جاکوب که دو معنا دارد ؛ یکی کوبنده جای چادر در زندگی ایلی و دیگری غصب کننده جای برادر بزرگتر خود در پیش پدر نابینا ) آغاز گردیده و به ایسا مسیح ختم شده است و دیگری به معنای کسی که جا و مقام اش صاف و پاک باشد.
Sef یا سِف در زبان عبری اگر به معنای " افزودن " باشد، آنگاه جوسِف شاید به معنای افزودن غله جو به علوفه حیوانات اهلی باشد. حکیمان قوم عرب در عصر پیامبر اسلام و شاید به راهنمایی خود آن بزرگوار با هوشیاری و ذکاوت و درایت و آینده نگری خارقالعاده ، نام های عبری را معرب نمودند تا رد پای ریشه نام ها را طوری مخدوش کنند که اقوام عجم به شباهت آنها با زبان مادری خود پی نبرند. زیرا اگر به ریشه نام ها و شباهت ها پی میبردند، آنگاه شاید گسترش دین نوپای اسلام در سرزمین ایران در احد ساسانیان مشکل می شد. امروز با نتیجه هوشیاری و آینده نگری حکیمان عرب به عینه شاهدیم و آن اینکه تا اعصار دور دست یک ایران غیر اسلامی غیر قابل تصور به نظر می رسد. در مورد نام موسا ( عبری - پارسی به معنای شبیه مو که سه معنی دارد ؛ یکی باریک و لاغر اندام و دومی به زیبایی مو و سومی شبیه تاک یا درخت مو یا یا درخت انگور و ایسا ( عبری - پارسی - کردی به معنای " شبیه این " هم به همین ترتیب و تبدیل آنها به موسی و عیسی.
جو به زبان فارسی دو معنا دارد.
الف - مثل گندم یک نو غله می باشد.
ب - جو دومعنی دارد ؛ یکی فعل امر از مصدر جوییدن، یعنی جستجو کن. دیگری مخفف جوی یا جویبار.
پسوند seph یا sef را می توان به صورت سیف یا صیف هم نوشت. اولی به معنای شمشیر و دومی به معنای تابستان. لذا جوسف یا جوصیف چندین معنا دارند.
... [مشاهده متن کامل]
جوینده شمشیر؛ جوینده فصل تابستان یا جو تابستانی . چون روستائیم با دو نوع جو آشنائی دارم ؛ یکی بهاره و دیگری تابستانی. در زبان عبری به جای josef گاهی اوقات از کلمه jasaf استفاده می شود و تلفظ آن به دو صورت می باشد: جاصف و جاصاف. که دو معنی دارند :
اولی به معنای " جای او در صف است " منظور صفی که از ابراهیم ( عبری - پارسی : آبراهام: آب راه ام ) و اسحاق
( عبری - پارسی : ایساّک یا ایسا اک به معنای ایسای کوچک ) و یعقوب ( عبری - پارسی : جاکوب که دو معنا دارد ؛ یکی کوبنده جای چادر در زندگی ایلی و دیگری غصب کننده جای برادر بزرگتر خود در پیش پدر نابینا ) آغاز گردیده و به ایسا مسیح ختم شده است و دیگری به معنای کسی که جا و مقام اش صاف و پاک باشد.
Sef یا سِف در زبان عبری اگر به معنای " افزودن " باشد، آنگاه جوسِف شاید به معنای افزودن غله جو به علوفه حیوانات اهلی باشد. حکیمان قوم عرب در عصر پیامبر اسلام و شاید به راهنمایی خود آن بزرگوار با هوشیاری و ذکاوت و درایت و آینده نگری خارقالعاده ، نام های عبری را معرب نمودند تا رد پای ریشه نام ها را طوری مخدوش کنند که اقوام عجم به شباهت آنها با زبان مادری خود پی نبرند. زیرا اگر به ریشه نام ها و شباهت ها پی میبردند، آنگاه شاید گسترش دین نوپای اسلام در سرزمین ایران در احد ساسانیان مشکل می شد. امروز با نتیجه هوشیاری و آینده نگری حکیمان عرب به عینه شاهدیم و آن اینکه تا اعصار دور دست یک ایران غیر اسلامی غیر قابل تصور به نظر می رسد. در مورد نام موسا ( عبری - پارسی به معنای شبیه مو که سه معنی دارد ؛ یکی باریک و لاغر اندام و دومی به زیبایی مو و سومی شبیه تاک یا درخت مو یا یا درخت انگور و ایسا ( عبری - پارسی - کردی به معنای " شبیه این " هم به همین ترتیب و تبدیل آنها به موسی و عیسی.
یوسف فلاحیان، او متولد ۱۳۵۰ در شهرستان لنگرود گیلان دکتر باستان شناس و از نویسندگان و محققین برجسته باستان شناسی ایران است.
یوسف یعنی افزایش دهنده، افزاینده، خیروبرکت، بخشنده و دانا و. . . .
واقعا نام زیبایی است خداوند را شکر گزارم که چنین نامی نصیب من شده است
واقعا نام زیبایی است خداوند را شکر گزارم که چنین نامی نصیب من شده است
ریشه این اسم عبری هستش
که نام یکی از پیامبران هست
معنی این اسم مانند یونا هست که یونا به معنی خدا میدهد
ولی یوسف به معنی خواهد افزود
که نام یکی از پیامبران هست
معنی این اسم مانند یونا هست که یونا به معنی خدا میدهد
ولی یوسف به معنی خواهد افزود
یعنی عاشق سمیه ، پاکدل ، بی کینه ، بامرام
شوهر من قبل بارداریم خواب دید پسری داریم که اسمش یوسف هست ، برای همین ما اسم پسرمون رو یوسف گذاشتیم من این اسم رو خیلی دوست دارم و هنوز نتونستم یه اسم دیگه به همین قشنگی پیدا کنم برای بچه بعدیمون
یوسف= افزایش دهنده
یوسف= افزایش دهنده
در لغت عبری بمعنای افزاینده و در لغت عربی به معنای تاسف است
تاسف، یوسف
یوسف در اصل=یَأسُف=یَؤسُف=یوسُف یا یوسِف که یوسِف اشتباه است و اصل یوسُف است و در فیلم یو سف پیامبر همه یوسُف می گفتند نه یوسِف
تاسف، یوسف
یوسف در اصل=یَأسُف=یَؤسُف=یوسُف یا یوسِف که یوسِف اشتباه است و اصل یوسُف است و در فیلم یو سف پیامبر همه یوسُف می گفتند نه یوسِف
نکته جالب اینجاست که تمام نام های اسرائیلی معادل خارجی دارند : داود=دیوید . میکاییل= مایکل. یوسف=جوزف . مریم = ماریا، مری و خیلی نام های دیگه . یه جا مطلبی دیدم و از کامنت های زیرش ناراحت شدم . طرف اسم
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بچشو میخواست بذاره یوسف کسایی که مخالفت کرده بودن اکثرا خانوم بودن . استدلالشونم این بود که یوسف چیه بابا ! این همه اسم قشنگ ایرانی داریم . من منکر اسامی زیبای ایرانی نیستم اما قدمت و اصالت اسم یوسف برای زمانیه که کشوری به نام ایران هنوز به وجود نیومده بود !
نام یوسف نام پیغمبر است که او پیغمبر مهربان، صادق، و غیره است.
پیشنهادهایی بودچون معنی یوسف یعنی زیبایی
افزاننده
افزون دهنده سلام بر یوسف خوشحالم اسمم عربی نیست
یوسف==بازیبایی خوشرویی یعنی اورنده خیرو برکت هدیه دهنده ارامش
سلام بر دوستان گرامی؛مخصوصا یوسف های عزیز
همانطور که دوستان فرمودند و بنده هم تحقیق کردم یوسف یک اسم عبری است پس نمیتونه ریشه اسف داشته باشه و به معنای افزایش دهنده خیر و برکت میباشد و خوشحالم ک اسمی را دارم ک در بین مردم نماد پاکدامنی و زیبایی است.
همانطور که دوستان فرمودند و بنده هم تحقیق کردم یوسف یک اسم عبری است پس نمیتونه ریشه اسف داشته باشه و به معنای افزایش دهنده خیر و برکت میباشد و خوشحالم ک اسمی را دارم ک در بین مردم نماد پاکدامنی و زیبایی است.
یوسف اگه عربی باشه ریشه در تاسف دارد از کلمه اسف ولی یوسف یه اسم عبرانی میباشد پس معنی درست یوسف بایس افزون دهنده باشد
یوسف هر چقدر غم و غصه داشته باشه کینه از کسی به دل نداره
سلام به رویه ماهه همتون .
اسم ما یوسف ها رو مردم بجایه اینکه معنی لغوی اون رو بدونن نماد ادبیشو دوست دارن و تا میگی اسمم یوسف هست میگن یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور و من مطمئنم که همه ی یوسف ها هم معنی لغوی ( فزونی دهنده ) و هم نماد هایه ادبی این اسمو ( زیبایی پاکدامنی ) تو خودشون دارن.
اسم ما یوسف ها رو مردم بجایه اینکه معنی لغوی اون رو بدونن نماد ادبیشو دوست دارن و تا میگی اسمم یوسف هست میگن یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور و من مطمئنم که همه ی یوسف ها هم معنی لغوی ( فزونی دهنده ) و هم نماد هایه ادبی این اسمو ( زیبایی پاکدامنی ) تو خودشون دارن.
یوسف ینی پاک و درخشان اقزون دهنده بی ریا خوشحالم که این نام رو دارام و کمی از خصوصیاتشو دارم
بهترین نامی هست ونام کتابی وقرانی است این نام پسر هفتم حضرت ادم است نام انبیایی یست
یوسف یعنی بخشنده ومهربان
من فکرمیکنم یوسف به معنای پاکی ، بخشندگی، دانایی ودوربودن ازهرگناهی است
یوسف عبری است و در تورات به معنی افزونی دهنده آمده است
راحیل ( مادر حضرت یوسف ) ایشان را یوسف نام نهاد یعنی ( ای کاش خدا پسری دیگر به من بدهد )
راحیل ( مادر حضرت یوسف ) ایشان را یوسف نام نهاد یعنی ( ای کاش خدا پسری دیگر به من بدهد )
سلام به همه. بخصوص کسانی که اسم یوسف دارند. به نظر بنده اسمهایی که خداوند متعال در قرآن کریم از آنها یاد کرده اسامی منتخب است . وبنده آن را به فال نیک میگیرم واز اینکه پدر و مادرم این اسم را برایم انتخاب کردند خوشحالم واز آنها ممنونم. معنی اسم در شخصیت انسان تاثیر گذار است. . یوسف یعنی افزون دهنده. . .
بخشنده، دانا
یوسف ( تلفظ: yuso ( e ) f ) اسم عربی نیست ، اسمهای عربی مثل احمد ، عباس و . . . از ریشه حمد و عبس گرفته شده اند از آنجا که اسم یوسف غیر عربی است و عبری می باشد غیر منصرف می باشد . توضیح حرف جر قبل از اسمهای عربی باید مجرور بشه یا کسره بگیره ولی وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الأرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ همانطور که متوجه شدید متن آیه قران حرف جر ( ل ) قبل از یوسف کسره نگرفته و یوسف فتحه دارد بنابراین اسم عربی نیست . و ریشه تاسف و ناراحتی کاملاً اشتباه است و افزاینده خیر و برکت و . . . درست است . در مورد اسم مریم هم همینطور هست
یوسف در عبری یعنی کسی که می افزاید، افزاینده ی خیر و برکت.
یوسف از ریشه اسف به معنای تاسف و ناراحتی میباشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)