یزک ( yazak ) :
مقدمه ی لشکر و پیشرو سپاه که هم اکنون واژه ی قراول ترکی به جای آن به کار می رود:
شاهد شعری از نظامی گنجوی در اسکندرنامه:
فرود آمدند از دو جانب سپاه
یزک ها نشاندند بر پاسگاه
... [مشاهده متن کامل]
نظامی در بیتی دیگر واژه ی ( یزک دار ) را نیز به معنای سرپرست و نگهبان لشکر به کار می برد:
برون شد ( یزک دار ) دشمن شناس
یتاقی کمر بست بر جای پاس
پیرایه یغمایی
مقدمه ی لشکر و پیشرو سپاه که هم اکنون واژه ی قراول ترکی به جای آن به کار می رود:
شاهد شعری از نظامی گنجوی در اسکندرنامه:
فرود آمدند از دو جانب سپاه
یزک ها نشاندند بر پاسگاه
... [مشاهده متن کامل]
نظامی در بیتی دیگر واژه ی ( یزک دار ) را نیز به معنای سرپرست و نگهبان لشکر به کار می برد:
برون شد ( یزک دار ) دشمن شناس
یتاقی کمر بست بر جای پاس
پیرایه یغمایی