یاوه

/yAve/

    idle talk
    nonsense
    idle or absurd
    foolish
    babble
    blather
    boloney
    buncombe
    frothy
    gibberish
    idle
    malarkey or malarky
    nonsensical
    old wives tale
    poppycock
    rubbish
    tittle-tattle
    trashy
    twaddle
    windy
    bull
    horsefeathers
    tommyrot
    yak
    taradiddle
    tosh

فارسی به انگلیسی

یاوه سرا
who speaks nonsense, given to babbling or idle talking, (one) who speaks nonsense, (person) given to babbling or idletalking

یاوه سرایی
blether, speak ingnonsense, idle talk, wind, yap

یاوه گفتن
tattle, blab, gab, talk

یاوه گو
babbler, twaddler, chatterer, rambler

یاوه گو ی
driveler, driveller, gabby

یاوه گویی
palaver, prattle, rigmarole, talk

یاوه گویی کردن
palaver, prate, yak, natter

مترادف ها

nonsense (اسم)
یاوه، مزخرف، مهمل، حرف پوچ، خارج از منطق، یاوگی

hooey (اسم)
یاوه، مزخرف

froth (اسم)
یاوه، کف، سخن پوچ

babble (اسم)
یاوه، سخن بیهوده، من من

balderdash (اسم)
یاوه، چرند، سخن بی معنی، نوشابه کف الود

idle talk (اسم)
یاوه، حرف مفت

gammon (اسم)
یاوه، بازی تخته نرد، ران نمک زده و دود زده خوک

tattle (اسم)
یاوه، حرف مفت

absurd (صفت)
ناپسند، پوچ، مضحک، نامعقول، بی معنی، یاوه، چرند، نامربوط

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی یاوه از ریشه ی دو واژه ی یا و وه فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

یاوهیاوهیاوهیاوهیاوهیاوه
یاوه کلمه ای تورکی است که در اصل یاوا بوده و به معنی زشت و ناپسند است لغتنامه شاهمرسی لغاتی مثل یاوالاماق یعنی بدحال شدن نیز از همین ریشه می باشد
یاوه یک واژه ی پارسی است به چم: هذیان.
پارسی را پاس بداریم: )
idle talk
اقای اورهان شما که خودتو به چشم بادومی های آسیای میانه ربط می دی نمی خواد از بقیه ایراد بگیری در ضمن از تیمور گورکانی که ترک تر نداریم اون زبان رسمی دولتش پارسی بود و حکومت نوادگانش در هند رواج گر زبان
...
[مشاهده متن کامل]
پارسی بودن نه ترکی ازبکی حالا نمی دونم حرف شما چیه اگر پارسی گویشی از عربی هست ترکی هم گویشی از هر دو هست به ویژه در زبان های ترکی رایج در ایران یک واژه ترکی نمیشه یافت اخه اگه زبان ترکی مالی بود که خود ترک ها زبان رسمی حکومت هاشون رو ترکی می کردن

یاوه گویی گزافه گویی
سخن یاوه : ور
با سلام
یاوا در ترکی یعنی کند
یاوان لیق در ترکی یعنی چیز خالی خوردن مثل نان
یاوا لاماک یعنی کند شدن
یاوه با احتمال زیاد از ترکی وارد فارسی شده
شاپور جان زبان خودت یه نوع لهجه از عربیه
اسمش دری هست
آبادیس عزیز پانفارسیست همه جارو گرفته واقعا با قیافه زرد و سبزه و چشم سیاه ادعای پسر عمو بودن با هیتلرو دارن 🤣
مدیران و سرپرستان آبادیس از شماها خواهش می کنم که نگذارید حرف های چرت و یاوه دیگران در این مکان گذاشته شود
یاوه واژه ای پارسی است که به معنی چرند و چرت است
یاوه گوی یعنی چرت و پرت گو
یاوه واژه ای پارسی است که پیوندی با ترکی که گویشی از مغولی است ندارد
بیهوده
هرزه
گم
متضاد کلمه: سخن نغز - گفتار صواب
در استان غزنین در افغانستان "یاوه نشینی" و "یاوه نشستن" و "یاوه گردی" و "یاوه گشتن" نیز به کار می روند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)