یاقوت

/yAqut/

    ruby

فارسی به انگلیسی

یاقوت ارغوانی
amethyst

یاقوت رمانی
carbuncle

یاقوت زرد
topaz

یاقوت لب
ruby-lipped

یاقوت کبود
sapphire

مترادف ها

ruby (اسم)
رنگ یاقوتی، لعل، یاقوت، یاقوت سرخ

hyacinth (اسم)
سنبل، گل سنبل، سنبل ایرانی، یاقوت

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس نامهٔ باستان دکتر میر جلال الدین کزازی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶

یاقوتیاقوتیاقوتیاقوت
یاکند، یاقوته
حمید رضا مشایخی - اصفهان
یاقوت عربی شده واژه فارسی �یاکند� به معنای سنگ گرانبهای قرمز می باشد این واژه با واژه های �یاکون� در سریانی و �یاکینتوس� یونانی هم ریشه می باشد .
یاقوت: این واژه در سغدی یغوت yaqut و در پارتی یاکُند yākond بوده است.
یاقوتستان در سیبری واقع است و محل زندگی اقوام ترک تبار سکا یا ساکا یا ساخا است
یاقوت معرب واژه پارسی یاکند است
خون دل خاک . [ ن ِ دِ ل ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از گل و ریاحین . || کنایه از لعل و یاقوت . ( از برهان قاطع ) : خون دل خاک ز بحران باددر جگر لعل جگرگون نهاد. نظامی .
یاقوت یا یاکوت نام قومی مغول تبار است که در جمهوری خودمختار یاقوتستان در روسیه سیبریایی موقعیت دارند، آنها به زبان یاکوتی یا ساخا که از ریشه زبان ترکی نشات گرفته و حتی دارای کلماتی فارسی نیز هست سخن می گویند.
اشک کوه . [ اَ ک ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از لعل و یاقوت : گر محبت را نه در هرچیز تأثیریست خاص پس چه اشک کوه را یاقوت حمرا ساخته . واله هروی ( از آنندراج ) .
همت عالی طلب جام مرصع گو مباش
رند را آب عنب یاقوت رمانی بود_
سنبل . . یاقوته. . یاکند. . .
کَأَنَّهُنَّ ٱلۡیَاقُوتُ وَٱلۡمَرۡجَانُ 58 سوره الرحمن . آن زنان حور العین ( در صفا و لطافت ) گویی یاقوت و مرجانند.
حوریان بهشتی در زیبایی به یاقوت و مرجان می مانند.
کَأَنَّهُنَّ ٱلۡیَاقُوتُ وَٱلۡمَرۡجَانُ. آیه 58 سوره الرحمن . گویی که یاقوت سرخ و مرجانی هستند.
یاقوت : /yāqut/ یاقوت ( معرب از فارسی یاکند ) 1 - ( در علوم زمین ) سنگِ قیمتی از ترکیبات آلومین که به رنگ های سرخ، زرد، و کبود وجود دارد و در جواهرسازی به کار می رود؛ 2 - ( در قدیم ) ( به مجاز ) لب سرخ معشوق؛ 3 - ( اَعلام ) 1 ) نام یکی از قدیمی ترین اقوام ترک که به مغولان شباهت نزدیک دارند: 2 ) یاقوت: کتاب عربی از ابراهیم نوبختی [قرن 4 هجری]، در کلام شیعه؛ 3 ) یاقوت حموی ( = شهاب الدین یاقوت حموی ) : [575 - 626 قمری] دایرةالمعارف نویس عرب، از جمله بردگان رومی. مؤلف فرهنگ جغرافیایی مُعجم الاُدَبا؛ 4 ) یاقوت مستعصمی ( = جمال الدین یاقوت مستعصمی ) : [قرن 7 هجری] خوشنویس مسلمان، از غلامان مستعصم عباسی، که نمونه های فراوانی از کتابهای خط او، مانند قرآن و گلستان سعدی در دست است.
...
[مشاهده متن کامل]

اسم یاقوت با همین معنا مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است.

یاقوت : یاقوت: من أسماء البنات فی القرآن الکریم، وهو حجر کریم له عدّة ألوان، وقد جاء ذکره فی قوله تعالى ﴿کَأَنَّهُنَّ الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ﴾.
ترجمه : یاقوت کبود: یاقوت یکی از نام های دختران در قرآن کریم ، و آن سنگی گرانبها است که رنگ های زیادی دارد و در قول خداوند متعال ذکر شده است: "گویی که آنها یاقوت و مرجان هستند. "
...
[مشاهده متن کامل]

یاقوت:در پهلوی یاکندyākand بوده است.
( ( ز یاقوت سرخست چرخ کبود؛
نه از آب و باد و نه از گرد و دود. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 199 )
یاقوت : تازی شده واژه " یاکوت" پارسی است و گونه ای سنگ کانی و آراستنی می باشد.
یاکند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)