یاغی

/yAqi/

    insurgent
    lawless
    mutineer
    outlaw
    rebel
    rebellious
    insurrectionist
    reble

فارسی به انگلیسی

یاغی بی پروا
desperado

یاغی شدن
rebel, mutiny

مترادف ها

outlaw (اسم)
یاغی، چموش، متمرد، قانون شکن

lawbreaker (اسم)
یاغی، متمرد، قانون شکن

rebel (اسم)
یاغی، متمرد، عاصی، شورشی، طغیان گر، ادم افسار گسیخته، طغیان کننده

brigand (اسم)
راهزن، یاغی، قاطع الطریق

turbulent (صفت)
سرکش، اشفته، یاغی، گردن کش

unruly (صفت)
متلاطم، یاغی، متمرد

contumacious (صفت)
سرکش، معاند، یاغی، سرپیچ، متمرد

lawless (صفت)
یاغی

mutinous (صفت)
یاغی، فتنه انگیز

froward (صفت)
خود رای، سرکش، خود سر، یاغی، سر سخت

malcontent (صفت)
سرکش، یاغی، متمرد، ناراضی، اماده شورش

پیشنهاد کاربران

این واژه سغدی است. yāxē
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی یاغی از ریشه واژه ی یاکی فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

یاغییاغییاغییاغییاغییاغی
یاغی کلمه ای تورکی است که به معنی نافرمان سرکش می باشد از ریشه ییغما یا یغما نیست چون در معنی و ساختار فرق می کند از یاغماق به معنی باریدن نیز نمی تواند باشدچون از نظر معنی فرق می کند احتمال زیاد خودش اسم بوده وبه فعلی ربط ندارد و بایستی در کتیبه ها و کتابهای قدیمی بدنبال ان رفت
الود، سرکش، نافرمان
یاغی فیلمی به کارگردانی جهانگیر جهانگیری و نویسندگی جمشید حیدری محصول سال ۱۳۷۶ است.
سید، معلم تبعید شده به روستا، به دادمحمد ـ که مثل دیگر اهالی روستا به دلیل خشکسالی نتوانسته سهم اربابی را بپردازد ـ توصیه می کند به جای ترک روستا در آن جا بماند و در مقابل ظلم خان مقاومت کند. با توطئهٔ خان از طریق فروش غیرمجاز یک قبضه اسلحه، اعتراض دادمحمد به زندانی شدن و سپس فرارش به کمک نگهبان زندان می انجامد. او که هنگام فرار زخمی شده، دوران نقاهتش را به کمک سید در خانهٔ کربلایی، ریش سفید مذهبی روستا می گذراند. مباشرِ خان کربلایی را لو می دهد و افراد خان به خانه او می ریزند؛ اما دادمحمد قبلاً به غاری در بالای کوه فرار کرده و به ناچار، آن ها کربلایی را با خود می برند و در ملأ عام شلاق می زنند. بی احترامی به کربلایی سبب طغیان اهالی روستا و همراهی آنها با سید و دادمحمد می شود. خان از روستا فرار می کند و اهالی که مسلح شده اند، در کوه در برار نیروهای پاسگاه مقاومت می کنند. نیروهای تازه ای از شهر می رسند و مردی که خود را نماینده تام الاختیار حکومت در منطقه معرفی می کند، دادمحمد را برای امضای قرارداد در مورد رسیدن به خواسته های او و سایر طغیانگران و بازگشت اهالی به خانه هایشان در روستا، به قلعه قدیمی دعوت می کند. دادمحمد و سید به قلعه قدیمی می روند، اما به سرعت محاصره می شوند و نیروهای نظامی تازه رسیده آنان را به رگبار گلوله می بندند. هنگام خروج نماینده حکومت و اطرافیانش از روستا، ناگهان همسر دادمحمد و دیگر اهالی آنها را محاصره می کنند و جنگ با کشته شدن نماینده حکومت مغلوبه می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

• فرامرز قریبیان
• جمشید هاشم پور
• افسانه بایگان
• فرهاد جم
• عباس شباویز
• مهدی فقیه
• مهدی سبوکی
• یداله رضوانی
• رحیم هودی
• هوشنگ دیبائیان
• رفیع مددکار
• صادق جیران زاده
• جلال موسوی
• فرهاد خان محمدی
• احمد عباسقلی
• هاشم چمیانی
• افشین ستایشگر
• جواد روشنایی
• الیاس شهبازی
• عزیز خوشرو
• فاطمه دسترنج
• هوشنگ نیک رفتار
• امیر پهلوسایی
• بهنام خسروی
• محسن مهدی یار
• حسین دهقانی
• حبیب عباس پور
• محمدسعید فتحی زاده
• رحیم شمشیری
• مجید شناور
• جواد صالحی
• اکبر طلایی
• کریم مسیح زاده
• نظر افراسیابی
• جمال خدر
• صدیقه جلالیان
• مهوش کاوسی
• مرضیه باقری
• منوچهر پرندآور
• میلاد پرندآور
• سمانه پرندآور
• جلال قوی پنجه
• علی اصغر مهرپیشه
• حسین موزه

یاغی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/یاغی_(فیلم_۱۳۷۶)
کلمهyoke بمعنی گرد است کسانی که دزدی وسرکشی میکردند یوغ چوبی در گردنش میانداختند ودور شهر میچرخاندند وگردن میزدن وبهشون میگفتن یاغی شده
پس یاغیyokeyبمعنی گردنی است والبته دهخدا وعمید هرجا کلمه ای میدیدند که بیصاحبه میگفتند ترکیه
...
[مشاهده متن کامل]

همین بلا سر قورباغه و قنداق بچه و قنداق تفنگ وووو آمده که به وقتش معادل انگلیسیشو میارم

مارِد
واژه یاغی
معادل ابجد 1021
تعداد حروف 4
تلفظ yāqi
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم، صفت ) [ترکی]
مختصات ( غِ ) [ ع . ] ( اِفا. )
آواشناسی yAqi
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
واژه یاغی کاملا پارسی است چون درترکی می شود دیرکانون کچاک این واژه یعنی یاغی صد درصد پارسی است.
یاغی = جاوید
یاغی برگردان وَیا واژهء درست ِ فارسی اش ( شورشگر ) , میباشد، هرگاه بابیان بسوی یکی چنان گفته شود که گویا بخواهیم اورا به این ویژگی بنامیم با دیدگاه یاتمرکزی تازه ای اینجور بیانی. پیش میگیریم.
یاغی = مردانی ک احمق و علاف هستن و بی دلیل پاچه میگیرن
سرکش
یاغیگری: Rebellion
یاغی : Rebel
تمرد - سرپیچی - گردن کشی : Disobedience
فرمانبرداری : Obedience - Submission
فرمانبردار : Obedient - Submissive
نافرمان ( بردار ) : نافرمان - سرکش - متمرد - گردنکش : Disobedient
...
[مشاهده متن کامل]

فرماندار : Governer
فرمانده : Commander - Chief - Leader
سرکش : Rogue

کسی یاغی شده یعنی چیزی که براش ضرر داره رو انجام نمیده و رغبت ای برا انجام آن کار نداره و سلامت خودش براش مهم هست مثل زمانی که هوا سرد هست از رفتن داخل آب سرد خود داری میکند و جایی از بدن اش زخم هست و رسیدن آب به زخم مضر هست و نباید آب به زخم بخوره
سریال یاغی به کارگردانی محمد کارت و به تهیه کنندگی سید مازیار هاشمی در سال 1401 ساخته شده است. این سریال محصول کشور ایران و در ژانر خانوادگی و اجتماعی می باشد. در این سریال پارسا پیروزفر، علی شادمان، طناز
...
[مشاهده متن کامل]
طباطبایی، امیر جعفری، فرهاد اصلانی، نیکی کریمی، آبان عسکری، مهدی حسینی نیا، مه لقا باقری، عباس جمشیدی فر، جواد خواجوی، ناهید مسلمی، امیر رضا دلاوری، بهرام ابراهیمی، نادر شهسواری، سیدمحمد هادی دیباجی، الیکا ناصری، محمد صابری، توفیق حیدری، سامان مهکویه، افشین حسنلو، حسن همتی، شهاب کرلو، محمد مطهری پور، سعید شریف، عباس ایمانی، علی محمد حسام فر، پگاه سعیدی، لادن ژاوه وند، هوشنگ قوانلو، صفر محمدی، امیر مقیمی، مائده تقوایی، مهرداد خانی و نیلوفر شهفری به هنرمندی پرداخته اند.

خود سرد
یاغی از غار میاد
کسی که غارتگره و به کوه میزنه و به غارها پناه می برد
یاغی تغییر یافته یاخی سغدی هست
پانترکای نامحترم زور زیادی نزنن، ترکی اگر واژه های ایرانی و عربی مخصوصا ایرانی رو تزش بگیرن چیزی واسه گفتن نداره
یاغی از یاغماق تورکی اخذ شده.
رجوع شود به یغما که از یاغمالاماک است ( yağmalamak )
کسی که یغما کند معنی درست ترش غارتگر هست
ولی در ترکی باستانی به سرکش و نافرمان گفته میشد.
ریشه یابی واژه های #یامان #یابلاق ( در اورخون به معنی بد ) #یاوه #یاغی #یابانجی #یغما #یواش✅
همگی این واژگان از بن یاغماق - یاخماق به معنی فرو ریختن است. ♦️
یاغی که در کتیبه های اورخون هم آمده به هجوم و فروریزش دشمن اشاره دارد
...
[مشاهده متن کامل]

فعل ییخماق هم از این دو فعل مشتق شده. 🔴
یاوا ( یاخا*ق* ) : فرو ریخته - پایین آورده شده به معنی بیهوده و چرند
یاوان ( یاخاغان ) : پایین آورده شده - بیهود وار
یامان ( یاغان ) : به وحشی گری و هجوم آورنده بودن چیز مورد نظر اشاره دارد
یابانجی : همان یامانچی یا یاغانچی به معنی وحشی و بیگانه است یک تفسیر خنده دار از بن بیابان چی وجود دارد که به اسم فارسی زده اند که بدون در نظر گرفتن دیگر مشتقات آقایان فارسی تفسیر کرده اند. ❎
یاغما ( یغما ) : به معنی چپاول و غارت ( ییخما - یاخما )
یواش : در حالتی از یاوا ( یاوه )
همچنین واژه ی یاد به معنی بیگانه احتمال دارد یاغیت بوده که به صورت یاد در آمده. ❇️

عصیانگر، طغیانگر، دیوانه، سرکش،
متضاد:سرکش
یاغی کلمه ای ترکی به معنی دشمن هست . با همین تلفظ وارد فارسی شده است .
هیچ کس اندازه کریم یاغی نیست.
البته کاسه کوزه هم کم از کریم ندارن
کلمه ای ترکی است و به معنای دشمن می باشد.
منبع:
https://starling. rinet. ru/cgi - bin/response. cgi?single=1&basename=/data/alt/turcet&text_number= 485&root=config
شورشی
یاغیْ کلمه ای ترکی است از مصدر ( یاغماق= ریختن و باریدن و فرود آمدن ) به معنی دشمن و غارتگر که واژه ی یاغما یا یغما هم، هم خانواده همین کلمه س معنی غارت دارد.
منبع: "دیوان لغات الترک" شیخ محمود کاشغری
...
[مشاهده متن کامل]

لغت نامه دهخدا
یاغی. ( ترکی، ص ) بی فرمان. ( آنندراج ) . سرکش. نافرمان
البته در آنندراج معانی که در فارسی متداول است را نوشته لذا معنی بالاتر نزدیکتر است.
اصلا هم به معنی دلیر و شجاع نیست.
دلیر در ترکی واژه Alp یا آلپ است، مثل آلپ ارسلان که در تاریخ آمده یعنی ارسلان دلیر
ارسلان=شیر

واژه ی یاغی که امروزه در معنای گردنکش سرکش به کار می رود در اصل به معنای دلیر است . همانطور که در لغتنامه سغدی به شکل یاخیyāxē به معنای :دلیر ، شجاع brave ثبت شده است.
منبع : An Introduction to Manichean Sogdian by Harvard University ( مقدمه ای بر ( لغات ) مانوی و سغدی ، تالیف دانشگاه هاروارد )
...
[مشاهده متن کامل]


متمرد
خودسر
سَرکشی، عُصیان، وَحشی، چَموشی، توسَنی ( صفت اسب ) !
وحشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)