یادگاری

/yAdegAri/

    keepsake
    souvenir
    memento

مترادف ها

token (اسم)
نشانی، نشان، نشانه، ژتون، رمز، یادبود، علامت، اجازه ورود، یادگار، یادگاری، علامت رمزی، کلمه رمزی، علامت مشخصه، بلیط ورود

remembrance (اسم)
تذکر، یاداوری، خاطر، یادگاری، ذهن

memento (اسم)
نشان، یادگاری، یاداور

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی یادگار ی از ریشه ی دو واژه ی یاد و گاری فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

یادگارییادگارییادگارییادگارییادگارییادگاری
همه چیز در جهان، می خواهد شما را خشمگین کند، شما را آشفته کند، شما را اندوهگین کند، گور بابای این جهان.
سودِ جهان را آنها بردند که ستم کردند و به ستم دیدگان خندیدند.
یادِ چه گاری؟
بِدرود!
keepsake, souvenir, memento
keepsake
memento
سوغاتی
به یادگار مانده از گذشته.
سلام یادگار چیزی
است که ما پیش خود نگه می داریم
و برایمان با ارزش است
به نام خدا
چیزی که برایمان با ارزش است یا آن را دوست می داریم . یا چیزی که از کسی به یادمان میماند.

بپرس