یاد

/yAd/

    memory
    recall
    remembrance
    commemoration

فارسی به انگلیسی

یاد افزاشناسی
mnemonics

یاد امدن
remember, to be remembered

یاد انداختن
remind

یاد انداز
reminder, memorial

یاد انگیزگان
memorabilia

یاد اوردن گذشته
reminisce

یاد اورشدن
cue, note, warn

یاد دادن
instruct, teach, show, to instruct, to teach how to do

یاد دارم
i remember

یاد دهنده
educative

یاد شده
foregoing

یاد گرفتن
learn, to learn

یاد گرفتن خو
form

یاد گرفته نشده
unlearned

یاد و هوش
memory, pate

مترادف ها

memory (اسم)
یادبود، یادگار، خاطر، خاطره، حافظه، یاد

پیشنهاد کاربران

کلمه و کلیدواژه یاد در رَوند پیشروی و پَسروی زنجیره کلمات از زاویه قانون حذف و اضافه حروف در کلمات برای ایجاد کلمات جدید در ابعاد کاربردی مختلف مُنشعب از کلمه زیاد و مترادف مفهومی انطباقی با کلماتی از قبیل؛ زیادت یزد یزدان یزید بایزید زادن زاینده مزید زِیْد می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف مفاهیم موازی؛ ذکر، حافظه، آموزش، تعلیم، خاطره، اندیشه، خاطر، فکر

لری بختیاری
ویر:یاد، هوش
حافظه
زبان کردی جنوبی: هۊر
یاد:برگشت ذهن در این لحظه به آنچه در گذشته ضبط کرده با توجه به نیاز و یا مواجهه آن با هر چیزی
یاد = خاطره
یاد در زبان پهلوی به ریخت "ایات" ayat است.
یاد : یاد 1 - حافظه، خاطره، یادآوری؛ 2 - ( درقدیم ) بر زبان آوردن نام خدا، ذکر؛ 3 - ( در قدیم ) بر زبان یا به قلم آوردن نام کسی، ذکر نام؛ 4 - ( در قدیم ) بیداری. یاد اسم دختر باریشه فارسی است.
یاد
پارسی. . . اندیشه
کردی . . . بیر یا ویر
اوستایی . . . بیر
پهلوی . . . بیر
ذهن
یاده. یادکرد. یادکار. یادماند. یادگان
یاد ( یات ) ، ناد - پسوند نسبت، مالکیت، دارندگی و همراهی فارسی اَوِستایی
آبانیاد، زامیاد، فریاد، بنیاد، مَهیاد، شهیاد، رامناد، رامیاد و. . .
معنای فهم را نیز تداعی می کند. یاد گرفتن همان فهمیدن است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس