گیره

/gire/

    clip
    vise or vice
    catch
    hairpin
    hairslide
    clothes-peg
    pincers
    clasp
    clinch
    closure
    fastener
    fastening
    gripper
    holder
    jaw
    snap
    trigger
    clamp
    dog
    cleat
    vise
    clothes-pin

فارسی به انگلیسی

گیره اهنگری و نجاری
vise

گیره ای
clip-on

گیره تسمه
buckle

گیره دار
clip-on

گیره دندان مصنوعی
plate

گیره را باز کردن
unclasp

گیره رجه
clothespin

گیره رخت خشک کنی
clothespin

گیره سر
hair slide, hairpin

گیره سرنظام
chuck

گیره مو
hairgrip

گیره موی
barrette

گیره کاغذ
paper clip

گیره کراوات
pin, tie clasp, tie tac, tie tack

گیره کردن
clip

گیره کلاه
hatpin

گیره کمربند
buckle

مترادف ها

pin (اسم)
گیره، سنجاق، گیره کاغذ، دستگیره در، میخ، میخچه، پایه سنجاقی، میله برامدگی، میله بازی بولینگ، میخ کوچک ساعت، گیره سر، گیره لباس، میله چوبی

bend (اسم)
خم، خمیدگی، گیره، زانویی، زانو، چنبره، خمیدگی پیداکردن، زانویه، شرایط خمیدگی

retainer (اسم)
ملازم، گیره، مستخدم، حکم نگاهداری و ضبط

nip (اسم)
دزدی، ذره، چیزی، چیز، گیره، نیش، زخم زبان، سرمازدگی، دردناک بودن، طعم تندوتیز

becket (اسم)
گیره، حایل، حلقه پارو

clamp (اسم)
بند، گیره، پشت بند، انبرک

pincer (اسم)
گیره، گاز انبر، عضو گازانبری جانوران

cleat (اسم)
گیره، گوه، میخ ته کفشهای ورزشی، تخته باریک

pawl (اسم)
گیره، شیطانک، میله گردان محور چرخ لنگر

tach (اسم)
گیره، قلاب، سگک، چنگک، نوار اتصال، گیره یا قلاب زدن به

tache (اسم)
گیره، قلاب، سگک، چنگک، نوار اتصال، گیره یا قلاب زدن به

jaw (اسم)
گیره، تنگنا، وراجی، فک، ارواره، دم گیره

detent (اسم)
گیره، شیطانک

dog (اسم)
گیره، سگ، سگ نر، میله قلابدار

trigger (اسم)
گیره، قلاب، پاشنه، ماشه، ماشه اسلحه، سنگ زیر چرخ، چرخ نگهدار

holdfast (اسم)
بند، گیره، قلاب، گیر، چفت، میخ

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی گیره از ریشه ی واژه ی گیر و ه فارسی هست خود واژه ی گیر از ریشه ی واژه ی گرفتن فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گیرهگیرهگیرهگیره
کلمات ترکی ، گرد، گیرماق ، گیره، گردو. . . به معنی دایره ( فضای بسته ) . گیر، گیرماق. به معنی وارد شدن فضایی، گریشماق، تلاش برای به احاطه در آوردن چیزی، گیرره ماق به مهنی به محصاره در آوردن ، احاطه کرده.
...
[مشاهده متن کامل]
گیره یعنی به احاطه در آورنده. برای مثال در ترکی کسی که ضعیف و ناتوان جسمی شده میگوید ( الیمین گیری یوخدی ) . یعنی دستم توانایی گرفتن و تسلط بر چیزی را ندارد.

ابزار آلات مختلف به انگلیسی:
toolbox = جعبه ابزار
bolt = پیچ 🔩
screw = پیچ
❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود
...
[مشاهده متن کامل]

nut = مهره
nail = میخ
washer = واشر
screwdriver = پیچ گوشتی 🪛
Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو
flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو
bradawl = درفش
wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار
adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه
pipe wrench = آچار شلاقی
hammer = چکش 🔨
claw = میخ کشِ چکش
mallet = پتک
saw / handsaw = اره 🪚
chainsaw = اره برقی
circular saw = اره گرد، اره چرخی
hacksaw = اره آهن بُر
coping saw = اره مویی
two man saw = اره دو دست
ax / axe =تبر 🪓
wirecutter = سیم چین
pliers = انبردست
needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک
angle grinder = سنگ فرز
drill = درل
electric drill = دریل برقی
bit = مته
paint roller = غلطک رنگ زنی
utility knife = کاتر، تیغ موکت بری
file = سوهان
flashlight = چراغ قوه 🔦
plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی
trowel = بیلچه
shovel = بیل
spade = بیل
❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید
plane = رنده نجاری
spirit level = تراز، تراز سنج
vice ( British ) / vise ( American ) = گیره
❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید
tape measure = متر ( نواری )
rake = چنگک
wheelbarrow / barrow = فرغون

پنس
گیره hold : [اصطلاح کوهنوردی]بر جستگی و فرورفتگی های سنگ که با گرفتن آنها یا پا گذاشتن روی آنها از سنگ بالا می روند
منبع https://sporton. ir

گیره لباس ( لوازم خانه )
جهت نگه داشتن لباس بر روی طناب