گیراندن


    catch
    ignite
    inflame
    to kindle or start

مترادف ها

ignite (فعل)
اتش زدن، مشتعل شدن، روشن کردن، اتش گرفتن، گیراندن

پیشنهاد کاربران

گیراندن در گویش اسفهانی، در اصل به چم روشن کردن آتش و چراغ بوده است و سپس برای روشن کردن همه ابزارهای برقی مانند چراغ برق و. . . نیز به کار رفت.
در جنوب و استان بوشهر نیز کارواژه " گِرخیدن" را داریم به چم آتش گرفتن، سوختن.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه کارواژه های گیراندن، گُر گرفتن و گِرخیدن را باید در گُر و گرما یافت.

روشن کردن
مثال: علی سیگاری گیراند ( روشن کرد )

بپرس