گیاه

/giyAh/

    vegetable
    plant
    herb
    grass
    vegetation

فارسی به انگلیسی

گیاه ابزی
water plant

گیاه اپارتمانی
houseplant

گیاه ادویه ای
herb, potherb

گیاه ارایی
topiary

گیاه اولیه هر ناحیه
aboriginal

گیاه بادنجان
eggplant

گیاه بالارو اروپایی
bittersweet

گیاه بذری
seedling

گیاه به عمل اوردن از راه گزینش تخم
breed

گیاه پاد زهر
milkweed

گیاه پرپشت
bush

گیاه پروری
breeding

گیاه پنبه
cotton

گیاه پوششی
cover crop

گیاه پیچنده
runner

گیاه تخمدار
seed plant

گیاه تیغ دار
brier

گیاه چاشنی
herb

گیاه خاردار
bramble

گیاه خانگی
houseplant

مترادف ها

herb (اسم)
بوته، علف، گیاه، شاخ و برگ گیاهان، رستنی

herbage (اسم)
شاخ و برگ، علف، گیاه، رستنی

vegetable (اسم)
نبات، سبزی، گیاه، رستنی

plant (اسم)
دستگاه، ماشین، نبات، کارخانه، گیاه، رستنی، نهال، ماشینالات کارخانه

پیشنهاد کاربران

مرغزار
واژه گیاه
معادل ابجد 36
تعداد حروف 4
تلفظ giyāh
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: gayāh] ‹گیه، گیا، گیاغ، کیاغ› ( زیست شناسی )
مختصات ( اِ. )
آواشناسی giyAh
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
نه رجب طیبه.
در ترکی bitki
منبع باستانیتون همین کزازیه؟ 🤔
گیاه و گیان و جان و زی و گی در زندگی همگی همریشه و به معنی زنده و زندگی معادل با حی و حیات عربی
گیاه آنگونه که در گیاه شناسی Botanic نوشته شده به چیزی می گویند که از ریشه, ساقه و برگ ساخته شده و با کمک تابش خورشیده از مایه های an - organic مایه های اورگانیک می سازد به این ویر ویاد گیاهان را فتو آتوتروپ Photoautotroph می گویند و آن اورگانیسمی است که با تابش خورشید و دی اکسید کربن CO2 و آب انرژی برای ادامه زیست خود را می سازد. این واکنش آنقدر گسترده و پیچیده است که خود دانشی به نام بیوشیمی گیاهی را پدید آورده است. آنگونه که اسدی توسی در گرشاسپنامه و فردوسی* نوشته اند:
...
[مشاهده متن کامل]

میاسای از اندیشه گونه گون// که دانش ز اندیشه گردد فزون|| *چو خواهی که دانسته اید به بر// به گفتار بگشای بند از گهر
در اروپا به گیاهانی بر می خوریم که خانه آغازین آنها در جای دیگری بوده و پیش از آنکه نمونه در این باره بنویسم بایسته است که واژه هایی را بکار ببرم. یکی Neobiota است و آن به گونه هایی از گیاهان می گویند که با دست داشتن آدمی در یک جایی از کره خاکی جا گرفته و در آنجا خانه تازه پیدا کرده و ماندگار شده و از پیش در آنجا نبوده اند. این گیاهان را Neophyten می گویند و جانورانی که بنا بر گفته بالا در جایی زیستگاه تازه پیدا کرده اند Neozoen می نامند. واژه دیگر به انگلیسی Cosmopolitan است که آلمانی آن می شود Kosmopolit و آن به جانداری گفته می شود که زیستگاه یا Biotop در سراسر جهان یا بخشی از آن را که در گزینش او گذاشته اند گسترش پیدا کرده است. گیاهی که می خواهم نام ببرم و در آغاز در سرزمین ما ایران زمین خانه داشته به لاتین Polygonum persicaria است. این گیاه را در آلمان, سوئد, هلند و فرانسه دیده ام. تابستان که به سوئد می رویم به اندازه بسیار زیاد در جنگل کنار جایی که آب هست دیده می شود.

Plant
رستنی، سبزه، علف، نامی، نبات، بوته
گیاه: دکتر کزازی واژه ی گیاه را با واژه ی جان هم ریشه می داند و در مورد واژه ی جان می نویسد : ( ( جان در پهلوی گیان gyān بوده است . این ریخت هنوز در کردی به کار برده می شود . ریشه ی اوستایی واژه ی گیه gaya به معنی زندگی است و ستاگی است که در ریخت زی در زیستن مانده است . ) ) بنابراین به نظر می رسد که واژه ی گیاه تغییر یافته ی "گیه " که همان جان می باشد و در کل گیاه معنی موجود زنده معنی می دهد .
...
[مشاهده متن کامل]

( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 168 )

گیاه گادما یا گادمه به فارسی چه میشود لطفا واژه فارسی اش رابرام بفرمایید. تشکر
گیاه ( Plant ) : مترادف آن در زبان فارسی ’رستنی‘ است. بطور کلی دارای خصوصیات زیر می باشند:
1. موجودی زنده و از جانداران هو هسته ای ( یوکاریوت ) می باشد.
2. دارای ریشه، ساقه، و برگ می باشند. فقط گیاهان آوندی دارای قسمت های نام برده شده می باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

3. فاقد اندام حسی و حرکتی ارادی هستند.
4. غذای خود را از طریق فرآیند شیمیایی فتوسنتز با استفاده از مواد آلی نور خورشید آب، تولید می کند.

ورمه
نبات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس