گچ

/gaC/

    chalk
    daub
    gypsum
    plaster
    gatch
    lranian plaster
    plaster of paris

فارسی به انگلیسی

گچ اذین
plasterwork

گچ ارد شده
whiting

گچ استخوان بندی
cast

گچ بر
plaster- moulder

گچ بری
plaster-moulding, molding, plasterwork

گچ پاریس
plaster of paris

گچ پزی
gatch - burning

گچ تخته
plasterboard

گچ خیاطی
french chalk

گچ دار
hard

گچ رنگی
pastel, pastille

گچ سانی
chalkiness

گچ گرفتن
to dress with plaster cast

گچ گرفتن استخوان شکسته
plaster, cast

گچ مالی
plastering

گچ مالی کردن با دوغاب
whitewash

گچ مانند
chalky

گچ کار
plasterer, gatch - plasterer

گچ کاری
plastering, plasterwork, gatchwork, stucco - work, parget

گچ کاری کردن
plaster

مترادف ها

plaster (اسم)
مشمع، مرهم، ضماد، گچ، ارزه، خمیر مخصوص اندود دیوار و سقف

chalk (اسم)
نشان، گچ، طباشیر

stucco (اسم)
گچ، اندود گچ و سیمان، گچ کاری روی بنا

پیشنهاد کاربران

گچ در ترکی بگذر
گئچ در ترکی دیر
جدیری به جمله ایی که گفتی یه نگاه بنداز
اولا فارسی نه و پارسی! پس بدون پ در فارسی ( persian ) وجود داشته تا اونجا که نام یک قوم و اصالت بزرگ هست. ( اون موقع که تو معلوم نبود کجا بودی )
دوم چون و چرایی که در جملت به کار بردی یک واژه پارسی است. نظرت راجع به چمن، چرا، چهار، چیستی، چه، چگونه، چیدن، چینش و. . . چیه؟
...
[مشاهده متن کامل]

سوم واژه بزرگتر که گفتی یک واژه کاملا پارسی است. که عرب ها بهش می گن بزرجمهر!نظرت در باره گسسته، گریزان، گزیر، گیو، گشتاسب چیه؟
حتی سن گچپژ در زبان پارسی از تمدن دروغین شما خیلی بیشتره
گچ. [ گ َ ] ( اِ ) پهلوی و پازند گچ ، معرب آن جص، سریانی گسا ، کلمه ٔ عربی، فارسی جبسین از یونانی غوپسس و غوپسینس آمده، در اکدی گسو آمده. ( حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) در هندی و در اشعار قدما گرچ مستعمل است، و بر این تقدیر گچ مخفف این باشد.

بپرس